مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۷۳ از شادی تو پر است شهر و وادی از روی زمین و آسمان را شادی کس را گلهای نیست ز تو جز غم را کز غم همه را بدادهای آزادی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به شادی و سرور حاکم بر شهر و دشت اشاره میکند و میگوید که زمین و آسمان مملو از شادی هستند. اما در عین حال، همه بر غمهایی که از تو ناشی شده گله دارند، چرا که این غمها به نوعی به آزادی آنها منجر شده است.
هوش مصنوعی: شهر و دیار از خوشحالی تو پر شده و تمام زمین و آسمان مملو از شادی است.
هوش مصنوعی: هیچ کس غیر از غمهای تو از تو گلهای ندارد، زیرا تو با غمهایت به همه آزادی دادهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ترک بگنجه از کجا افتادی
کاندر دل و جان من فکندی شادی
یک بوسه مرا به مستی اندر دادی
ای ترک همیشه مست و خرم بادی
ای دولت هند را جمالی دادی
ای شادی زین قبل به غایت شادی
ای چرخ تو در دهان عالم دادی
کای دولت شیرزاد باقی بادی
ای دست زمانه بسته از بیدادی
وز دست گشاده داد بخشش دادی
تا بندهٔ تو شدم ز غم آزادم
از بندگی توام مباد آزادی
گر شعر در مراد میبگشادی
یا کار کسی به شعر نوری دادی
آخر به سه چار خدمتم صدر جهان
از ملک چنان یک صله بفرستادی
تن زود بخواری ای جلب بنهادی
وز گفته خویش نیک باز استادی
گفتی خسبم در آب و نم در ندهم
بر خاک بخفتی و نم اندر دادی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.