هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به دردی عمیق از جدایی و غم میپردازد. او به خیال خود از غم فراق محبوبش به رستم، قهرمان افسانهای، شباهت دارد و میگوید که حتی در نبود او، نمیتواند احساس خوشحالی کند. در واقع، او از خدا خواستار است که هیچ شادابی به او نرساند، زیرا هر لحظه بدون یاد محبوبش برای او تحمل ناپذیر است.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به دردی عمیق از جدایی و غم میپردازد. او به خیال خود از غم فراق محبوبش به رستم، قهرمان افسانهای، شباهت دارد و میگوید که حتی در نبود او، نمیتواند احساس خوشحالی کند. در واقع، او از خدا خواستار است که هیچ شادابی به او نرساند، زیرا هر لحظه بدون یاد محبوبش برای او تحمل ناپذیر است.
هوش مصنوعی: تو گمان میکنی که من از غم تو به رستمی شجاع تبدیل شدهام یا اینکه بی تو صبور و آرام شدهام و نشستهام.
هوش مصنوعی: ای خدا، مرا به شادیهای دنیا امیدوار نکن، زیرا اگر حتی یک لحظه از غم تو دور باشم، عاشقانه از غم تو خالی نخواهم بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بستم دم مار و دم عقرب بستم
نیش و دمشان بیکدگر پیوستم
شجن قرنین قرنین خواندم
بر نوح نبی سلام دادم رستم
بر بسته شد از بستن ماتم دستم
امروز نگویند که من خود هستم
از بیم و امید شادی و غم رستم
برداشتم از جهان دل و بنشستم
گر در مستی حمایلت بشکستم
صد گوی زرین بدل خرم بفرستم
از گفتن سرّ تو دهان بر بستم
هر چند که دهزبان چو سوسن هستم
زان روز که در صدر خودی بنشستم
تا بنشستم به بیخودی پیوستم
دریای عدم شش جهتم بگرفتهست
من، یک شبنم، چه گونه گویم: هستم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.