خسروانی که فتنهای چینید
فتنه برخاست هیچ ننشینید
هم شما هم شما که زیبایید
هم شما هم شما که شیرینید
همچو عنبر حمایلیم همه
بر بر سیمتان که مشکینید
لذتی هست با شما گفتن
هم شما داد جان مسکینید
نشوم شاد اگر گمان دارم
که گهی شاد و گاه غمگینید
بل که بر اسب ذوق و شیرینی
تا ابد خوش نشسته در زینید
شاهدان فانی و شما جمله
با لب لعل و جان سنگینید
در صفای می شهان دیدیم
که شما چون کدوی رنگینید
در بهشتی که هر زمان بکریست
مرد آیید اگر نه عنینید
تبریزی شوید اگر در عشق
بنده شمس ملت و دینید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خسروانی که فتنهای چینید
فتنه برخاست هیچ ننشینید
هم شما هم شما که زیبایید
هم شما هم شما که شیرینید
همچو عنبر حمایلیم همه
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.