بانگ زدم من که «دل مست کجا میرود؟»
گفت «شهنشه خموش! جانب ما میرود»
گفتم تو با منی دم ز درون میزنی
پس دل من از برون خیره چرا میرود؟
گفت که دل آن ماست رستم دستان ماست
سوی خیال خطا بهر غزا میرود
هر طرفی کو رود بخت از آن سو رود
هیچ مگو هر طرف خواهد تا میرود
گه مثل آفتاب گنج زمین میشود
گه چو دعای رسول سوی سما میرود
گاه ز پستان ابر شیر کرم میدهد
گه به گلستان جان همچو صبا میرود
بر اثر دل برو تا تو ببینی درون
سبزه و گل میدمد جوی وفا میرود
صورت بخش جهان ساده و بیصورتست
آن سر و پای همه بیسر و پا میرود
هست صواب صواب گر چه خطایی کند
هست وفای وفا گر به جفا میرود
دل مثل روزنست خانه بِدو روشنست
تن به فنا میرود دل به بقا میرود
فتنه برانگیخت دل خون شهان ریخت دل
با همه آمیخت دل گر چه جدا میرود
سحر خدا آفرید در دل هر کس پدید
کیسهٔ جوزا برید همچو سها میرود
با تو دلا ابلهیست کیسه نگه داشتن
کیسه شد و جان پی کیسهربا میرود
گفتم «جادو کسی!» سست بخندید و گفت
سحر اثر کی کند ذکر خدا میرود
گفتم آری ولیک سحر تو سر خداست
سحر خوشت هم تک حکم قضا میرود
دایم دلدار را با دل و جان ماجراست
پوست بر او نیست اینک پیش شما میرود
اسب سقاست این بانگ دراست این
بانگکنان کز برون اسب سقا میرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با دل خود سخن میگوید و از آن میپرسد که به کجا میرود. دل پاسخ میدهد که به سوی عشق و خیالات میرود و تأکید میکند که این مسیر طبیعی و unavoidable است. شاعر به مقایسه دل و تن میپردازد و میگوید که دل به بقا میرسد در حالی که تن فناپذیر است. همچنین بر این نکته تأکید میشود که دل در نهایت با خداوند و عشق به او ارتباط دارد و این عشق و زیباییهای طبیعی است که دل را به خود میکشاند. شاعر به حقیقت زندگی و ارتباطات انسانی و خدایی اشاره میکند و در نهایت به این نتیجه میرسد که عشق و دلباختگی بخشی از وجود انسان است و باید به آن احترام گذاشت.
هوش مصنوعی: من فریاد زدم که "دل شاداب من کجا میرود؟" و او پاسخ داد: "ای پادشاه، سکوت کن! دل به سمت ما میرود."
هوش مصنوعی: گفتم تو با من هستی و از عمق وجودت با من صحبت میکنی، پس چرا دل من از بیرون به چیز دیگری مشغول میشود؟
هوش مصنوعی: او گفت که دل ما به رستم دستان ارتباط دارد و به خاطر خیالهای نادرست، به سمت جنگ میرود.
هوش مصنوعی: هرجا که شانس و اقبال پیش برود، همانجا موفقیت نیز خواهد بود. هیچکس چیزی نگوید؛ چراکه هر جا که شانس میرود، باید انتظار موفقیت را داشت.
هوش مصنوعی: گاهی انسان مانند آفتاب درخشان و با ارزش میشود و گاهی هم مانند دعای پیامبر به سوی آسمانها و معانی بلند میرود.
هوش مصنوعی: گاهی ابر به مانند مادری مهربان، شیرین و نرمش را از خود میریزد و گاهی مانند نسیم صبا، به گلستان زندگی و جان میوزد.
هوش مصنوعی: دل خود را به عشق بسپار و بگذار تا ببینی چگونه در دل سبزه و گل، جوی وفا جاری میشود.
هوش مصنوعی: این جهان ظاهری دارد که در عین سادگی، پر از راز و رمز است. همه چیز در آن به نوعی بدون ویژگی خاصی حرکت میکند و اشکال و خصوصیات ظاهری را کنار میزند.
هوش مصنوعی: درست است که فردی ممکن است در کار خود اشتباهاتی داشته باشد، اما هنوز هم میتوان او را درستکار دانست. همچنین، ممکن است شخصی که به او وفادار هست، در مواقعی به دیگران آسیب برساند، اما این به معنای عدم وفاداری او نیست.
هوش مصنوعی: دل آدم مانند روزنهای است که در آن نور و روشنی وجود دارد، اما بدن انسان به زودی از بین میرود. در حالی که دل یا روح انسان به دنبال ماندگاری و جاودانگی است.
هوش مصنوعی: آشفتگی و بلوا باعث شد که دلهای ناپاک بسیاری به درد بیفتند و همگی به یکدیگر پیوند خوردهاند، هرچند که در ظاهر جدا از هم به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: صبحگاه، خداوند در دل هر انسانی نور و زیبایی آفرید. همچون ستارههای درخشان، این زیبایی به طور آزادانه و شگفتانگیز در جریان است.
هوش مصنوعی: با تو، دل من نادان شده است که برای نگهداری کیسه پول، جان خود را به خطر میاندازد و در پی دزد کیسه میگردد.
هوش مصنوعی: گفتم کسی جادو دارد! او به طور ضعیف خندید و گفت که سحر چه تأثیری دارد، وقتی ذکر خدا جاری است.
هوش مصنوعی: گفتم که بله، اما سحر تو در دست خداوند است. همچنین جادو و زیبایی تو هم به تقدیر و قسمت مربوط میشود و به سرنوشت میرود.
هوش مصنوعی: دلشوره و عشق به محبوب همیشه در دل ما جاری است. در این لحظه، عشق ما به او فراتر از ظاهر و جسمش است و او اکنون به سمت شما میآید.
هوش مصنوعی: صدای این شخص شبیه صدای اسب سقاست که از دور به گوش میرسد و در حال گذر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا مه نوبر فلک بالگشا میرود
در نظرم رخش عمر نعلنما میرود
خواه نفس فرضکن خواه غبار هوس
نی سحراست ونه شام سیل فنا میرود
قطع نفس تا بجاست خاک همین منزلیم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.