گنجور

 
مولانا

بیمار رنج صفرا ذوق شکر نداند

هر سنگ دل در این ره قلب از گهر نداند

هر عنکبوت جوله در تار و پود آن چه

از ذوق صنعت خود ذوق دگر نداند

وان کو ز چه برافتد در جام و ساغر افتد

مستیش در سر افتد پا را ز سر نداند

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۸۴۶ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم