برنشین ای عزم و منشین ای امید
کز رسولانش پیاپی شد نوید
دود و بویی میرسد از عرش غیب
ای نهانان سوی بوی آن پرید
هر چه غفلت کور و پنهان میکند
دود بویش میکند آن را سپید
ما ز گردون سوی مادون آمدیم
باز ما را سوی گردون برکشید
همچو مریم سوی خرمابن رویم
زانک خرمایی ندارد شاخ بید
بس کن و از حرف در معنی گریز
چند معنی را ز حرفی میمزید
این مزیدن طفل بیدندان کند
گر شما مردید نان را خود گزید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن بیانگر دعوت به امید و عزم است. شاعر از شنیدن نوید رسالتها خبر میدهد و به بوی خوشی اشاره میکند که از عالم غیب به مشام میرسد. او تأکید میکند که هر چه غفلت و پنهانی در زندگی ما وجود دارد، با بوی آن نورانی و سپید میشود. انسانها از عالم بالا به زمین آمدهاند و حالا باید دوباره به سمت آسمان برگردند. شاعر مطرح میکند که باید از الفاظ و حرفها فراتر برویم و به معنی عمیقتر آنها بپردازیم. مانند طفل بیدندان که ناتوان از خوردن نان است، اگر انسان از معنا غافل بماند، به چیزهای واقعی دست نخواهد یافت.
هوش مصنوعی: به کناری بنشین ای اراده و امید، زیرا که پیوسته از طرف پیامبرانش بشارتها و خبرهای خوش میرسد.
هوش مصنوعی: از آسمانهای پنهان بویی به مشام میرسد، ای کسانی که در خفا هستید، به سوی آن بوی خوش پرواز کنید.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در غفلت و پنهانکاری وجود دارد، در نهایت دود آن به چشم میآید و حقیقتش آشکار میشود.
هوش مصنوعی: ما از آسمان به زمین آمدهایم و حالا دوباره ما را به سوی آسمان میبرند.
هوش مصنوعی: مانند مریم، به سوی نخلستان میرویم، زیرا درخت بید میوه خرما ندارد.
هوش مصنوعی: چند معانی را از کلمات بکشید و از توضیح و تفصیل اضافی پرهیز کنید.
هوش مصنوعی: این کودک بیدندان نمیتواند نان را بجود، اما اگر شما بمیرید، خودش میتواند نان را انتخاب کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
سرخی خفچه نگر از سرخ بید
معصفر گون، پوشش او خود سفید
بقلبی شیئیلست احسن وصفه
علی انه ما کان فهو شهید
تمر به الایام تحسب ذیلها
فتبلی به الایام و هو جدید
کوس ملک آواز نصرت بر کشید
کفر و شرک از هول آن سر در کشید
فخر شاهان جهان بهرامشاه
شد سوی هندوستان لشکر کشید
چتر او را فتح بر تارک نهاد
[...]
لشکر شب رفت و صبح اندر رسید
خیز و مهرویا فراز آور نبید
چشم مست پر خمارت باز کن
کز نشاطت صبرم از دل بر پرید
مطرب سرمست را آواز ده
[...]
هر نظر کز حق بسوی او رسید
کوکبی گشت و طلب آمد پدید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.