وای آن دل که بدو از تو نشانی نرسد
مرده آن تن که بدو مژده جانی نرسد
سیه آن روز که بینور جمالت گذرد
هیچ از مطبخ تو کاسه و خوانی نرسد
وای آن دل که ز عشق تو در آتش نرود
همچو زر خرج شود هیچ به کانی نرسد
سخن عشق چو بیدرد بود بر ندهد
جز به گوش هوس و جز به زبانی نرسد
مریم دل نشود حامل انوار مسیح
تا امانت ز نهانی به نهانی نرسد
حس چو بیدار بود خواب نبیند هرگز
از جهان تا نرود دل به جهانی نرسد
غفلت مرگ زد آن را که چنان خشک شدست
از غم آنک ورا تره به نانی نرسد
این زمان جهد بکن تا ز زمان بازرهی
پیش از آن دم که زمانی به زمانی نرسد
هر حیاتی که ز نان رست همان نان طلبد
آب حیوان به لب هر حیوانی نرسد
تیره صبحی که مرا از تو سلامی نرسد
تلخ روزی که ز شهد تو بیانی نرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان غم و اندوه ناشی از دوری معشوق میپردازد. شاعر از دل و جان خود میگوید که زندگی بدون عشق و جمال معشوق بیمعناست و هر روزی که بدون دیدار او بگذرد، تاریک و تلخ است. او به شدت بر این باور است که عشق واقعی باید با درد و احساسات عمیق همراه باشد و بدون این احساسات، عشق هیچ ارزشی ندارد. شاعر همچنین به اهمیت زمان و تلاش برای نجات از غفلت و بیتوجهی اشاره میکند و تأکید دارد که هر نوع حیات باید به عشق و محبت وابسته باشد. در نهایت، او حسرت بر روزهایی میزند که به خاطر دوری از معشوق، هیچ شیرینی و خوشی در زندگیاش وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ای دل، وای بر تو اگر نشانی از او نیابی! و جان آن جسمی مرده است که خبری از او به آن نرسد.
هوش مصنوعی: روز سیاهی است که وقتی زیبایی تو از کنار ما بگذرد، هیچ چیزی از آشپزخانهات، نه کاسهای و نه سفرهای، به ما نرسد.
هوش مصنوعی: ای دل، وا! که اگر از عشق تو بسوزد، مانند طلا ذوب میشود، اما هیچگاه به گنجی نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: حرفهای عاشقانه زمانی ارزشمند و تاثیرگذار است که درد و رنجی در آن نباشد. چنین سخنانی تنها برای کسانی که به دنبال لذت و شهوت هستند جذابیت دارد و نمیتواند به زبانهای دیگر منتقل شود.
هوش مصنوعی: مریم، دلش لایق دریافت نورهای مسیحی است تا این راز از درون به درون دیگر نرسد.
هوش مصنوعی: وقتی که احساس انسان بیدار و فعال باشد، هرگز خواب و غفلت را تجربه نخواهد کرد. تا زمانی که قلبش به دنیای دیگر نرود و در فکر آن نباشد، به هیچ دنیایی دست نخواهد یافت.
هوش مصنوعی: کسی که در غم به شدت غرق شده و از دنیا غافل است، به حدی خشک و خشن شده که حتی به حداقل نیازهای زندگی نیز نمیتواند دست پیدا کند.
هوش مصنوعی: این مدت تلاش کن تا از زمان جدا شوی، قبل از اینکه لحظهای بیزمان بیفتد و به آن نرسی.
هوش مصنوعی: هر موجود زندهای که به وسیله غذا زندگی میکند، نیازمند همان غذا است و هر حیوانی به راحتی به آب دسترسی ندارد.
هوش مصنوعی: صبحی که در آن از تو سلامی نداشته باشم، برایم تاریک و ناامیدکننده است؛ روزی که نتوانم از شیرینی گفتار تو بهرهمند شوم، برایم بسیار تلخ و ناخوشایند است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی نشان گردم اگر از تو نشانی نرسد
مرده باشم اگرم مژده جانی نرسد
آه از تلخی آن حال کز آن شیرین لب
بهر دلجوئی من شهد بیانی نرسد
وای از آن تیره زمانی که ز خورشید رخت
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.