این کبوتربچه هم عزم هوا کرد و پرید
چون صفیری و ندایی ز سوی غیب شنید
آن مراد همه عالم چه فرستاد رسول
که بیا جانب ما چون نپرد جان مرید
بپرد جانب بالا چو چنان بال بیافت
بدرد جامه تن را چو چنان نامه رسید
چه کمندست که پر میکشد این جانها را
چه ره است آن ره پنهان که از آن راه کشید
رحمتش نامه فرستاد که این جا بازآ
که در آن تنگ قفس جان تو بسیار طپید
لیک در خانه بیدر تو چو مرغی بیپر
این کند مرغ هوا چونک به چستی افتید
بی قراریش گشاید در رحمت آخر
بر در و سقف همیکوب پر اینست کلید
تا نخوانیم ندانی تو ره واگشتن
که ره از دعوت ما گردد بر عقل بدید
هر چه بالا رود ار کهنه بود نو گردد
هر نوی کید این جا شود از دهر قدید
هین خرامان رو در غیب سوی پس منگر
فی امان الله کان جا همه سودست و مزید
هله خاموش برو جانب ساقی وجود
که می پاک ویت داد در این جام پلید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره کبوترچی است که به سمت آسمان پرواز میکند و ندایی از عالم غیب دریافت میکند. این ندا از او میخواهد که به سوی مراد حقیقی بیفتد، چرا که زندگی در قفس دنیاست و بیپر میباشد. شاعر به مفهوم رها شدن از قید و بندهای دنیوی اشاره میکند و از رحمت و دعوت الهی صحبت میکند که میتواند نجاتدهنده باشد. او تأکید میکند که هر چیزی که به سمت بالا برود، نو میشود و از قدیم به جدید تبدیل میگردد. در نهایت، شاعر به سفر روحی و توجه به عالم غیب دعوت میکند و به اهمیت نوشیدن جام وجود میپردازد که میتواند پاککننده و نجاتدهنده باشد.
هوش مصنوعی: این کبوتر کوچک هم تصمیم گرفت به آسمان پرواز کند و چون صدای زنگی را از دور شنید، بالا رفت.
هوش مصنوعی: چرا پیامبری را فرستاد تا به سمت ما بیاید، در حالی که جان مرید به خودش تعلق ندارد؟
هوش مصنوعی: پرواز کن به سوی بالا، چرا که اگر بالی به زمین بیفتد، مانند درد و آسیبی است که ممکن است به تن برسد، مشابه با پیامی که به تو رسیده است.
هوش مصنوعی: چه دامهایی وجود دارد که جانها را به سمت خود میکشند و این راه پنهان کجا است که از آن، این کشش آغاز میشود؟
هوش مصنوعی: رحمت الهی پیامی فرستاده که به این مکان بازگرد، زیرا در این قفس تنگ، روح تو به شدت در تلاطم و بیقراری است.
هوش مصنوعی: اما در خانهای که در ندارد، تو مانند پرندهای بیپر خواهی بود. پرندهای در آسمان پرواز میکند، چرا که به سرعت و چابکی نیاز دارد.
هوش مصنوعی: بیقراری او سبب میشود که در نهایت رحمت خداوند بر او نازل شود و بهقدری این حالت او را در بر میگیرد که همچون کوبیدن بر در و سقف باشد؛ این احساس و حالت، همچون کلیدی است که به رحمت میانجامد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نخوانی، نمیدانی چطور باید بازگشت کرد، زیرا این راه تنها با دعوت ما بر عقل نمایان میشود.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به مرور زمان بالا برود، اگرچه قدیمی باشد، باز نو و تازه به نظر میرسد. در این دنیا، هر نوآوری و چیز جدیدی که به وجود میآید، ریشه در گذشته و تاریخ دارد.
هوش مصنوعی: بشتاب و با شوق پیش برو و پشت سرت را ننگر، زیرا در پناه خداوندی، هر چه در آنجا است، سود و فایدهای بیش از حد دارد.
هوش مصنوعی: بیا سکوت کن و به سمت ساقی وجود برو، زیرا او در این جام آلوده، زندگی پاک و خوشی را بخشیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
این منم کز تو مرا حال بدین جای رسید
این تویی کز تو مرا روز چنین باید دید
من همانم که به من داشتی از گیتی چشم
چه فتاده ست که در من نتوانی نگرید
من همانم که مرا روی همی اشک شخود
[...]
ای شرابی به خمستان رو و بردار کلید
در او باز کن و رو به آن خم نبید
از سر و روی وی اندر فکن آن تاج تلید
تا ازو پیدا آید مه و خورشید پدید
دل مسکین مرا کژدم دوری بگزید
تا برفت آن صنم دلبر و دوری بگزید
طرب از من بگریزاند و خود از من بگریخت
طرب از من برمایند و خود از من برمید
گر نیابمش بسا درد که من خواهم یافت
[...]
داستان پسر هند مگر نشنیدی
که از او بر سر اولاد پیمبر چه رسید
پدر او لب و دندان پیمبر بشکست
مادر او جگر عم پیمبر بمکید
خود به ناحق حق داماد پیمبر بگرفت
[...]
ای امیر امرای سخن و شاه سخا
به سخن مثل عطارد به سخا چون خورشید
توئی استاد سخن هم توئی استاد سخا
حاتم طائی شاگرد تو زیبد جاوید
میر میران توئی و ما همه رسمی توایم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.