گنجور

 
مولانا

هم دلم ره می‌نماید هم دلم ره می‌زند

هم دلم قلاب و هم دل سکه شه می‌زند

هم دلم افغان کنان گوید که راه من زدند

هم دل من راه عیاران ابله می‌زند

هم دل من همچو شحنه طالب دزدان شده

هم دل من همچو دزدان نیم شب ره می‌زند

گه چو حکم حق دل من قصد سرها می‌کند

گه چو مرغ سربریده الله الله می‌زند