شمس و قمرم آمد سمع و بصرم آمد
وان سیمبرم آمد وان کان زرم آمد
مستی سرم آمد نور نظرم آمد
چیز دگر ار خواهی چیز دگرم آمد
آن راه زنم آمد توبه شکنم آمد
وان یوسف سیمین بر ناگه به برم آمد
امروز به از دینه ای مونس دیرینه
دی مست بدان بودم کز وی خبرم آمد
آن کس که همیجستم دی من به چراغ او را
امروز چو تنگ گل بر ره گذرم آمد
دو دست کمر کرد او بگرفت مرا در بر
زان تاج نکورویان نادر کمرم آمد
آن باغ و بهارش بین وان خمر و خمارش بین
وان هضم و گوارش بین چون گلشکرم آمد
از مرگ چرا ترسم کو آب حیات آمد
وز طعنه چرا ترسم چون او سپرم آمد
امروز سلیمانم کانگشتریم دادی
وان تاج ملوکانه بر فرق سرم آمد
از حد چو بشد دردم در عشق سفر کردم
یا رب چه سعادتها که زین سفرم آمد
وقتست که می نوشم تا برق زند هوشم
وقتست که برپرم چون بال و پرم آمد
وقتست که درتابم چون صبح در این عالم
وقتست که برغرم چون شیر نرم آمد
بیتی دو بماند اما بردند مرا جانا
جایی که جهان آن جا بس مختصرم آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از آمدن اتفاقات و تجارب جدیدی سخن میگوید که به زندگیاش طراوت و زیبایی بخشیدهاند. او به حضور شمس (خورشید) و قمر (ماه) در زندگیاش اشاره میکند که باعث بیداری حسهای شنوایی و بیناییاش شدهاند. همچنین، او از عشق و مستی که به سرش آمده، از زیباییهای زندگی و یک تجربه عمیق روحانی سخن میگوید.
شاعر در پی یافتن یوسف زیبای خود است و از حضور او در زندگیاش به شوق آمده است. او از ترس مرگ و درد نیز سخن میگوید، اما در اینجا احساس میکند که آب حیات و سپر محافظتکنندهای در کنار خود دارد. او به سعادتها و خوشبختیهای ناشی از عشق، نوشیدن می و پرواز در آسمان اشاره میکند و نهایتاً به این نتیجه میرسد که زندگی کوتاه و ارزشیابی پیدا میکند. به طور کلی، این شعر بیانگر شوق، عشق و تحوّلات عمیق در زندگی شاعر است.
هوش مصنوعی: خورشید و ماه من فرارسیدهاند، حواس من (شنوایی و بینایی) هم به کار افتاده است. آن سیمینتن هم به سراغم آمده، حتی اگر زردی هم داشته باشد.
هوش مصنوعی: احساس عجیبی به من دست داده و نور تازهای در دیدم ظاهر شده است. اگر خواسته باشی، چیزی کاملاً متفاوت در وجودم پدیدار شده است.
هوش مصنوعی: من آن گناهکار را دیدم که توبهام را شکست و ناگهان آن یوسف زیبا به نزد من آمد.
هوش مصنوعی: امروز نسبت به گذشته، از دوست قدیمیام که همیشه با من بود، خوشحالتر و راضیتر هستم؛ زیرا از او خبری به من رسید.
هوش مصنوعی: کسی که دلم به دنبال او بود، امروز در قفسه تنگ گل بر سر راهم ظاهر شد.
هوش مصنوعی: دو دستش را به دور کمرم حلقه کرد و مرا در آغوش گرفت. از آن تاج زیبا و نیکی که بر سر نیکروان است، احساس نیکبودن و زیبایی به من دست داد.
هوش مصنوعی: باغ و بهار زیبایی را ببین و شراب و حال خوش را تماشا کن. آنچه در دل میگذرد و راحتی و لذت را حس کن، چون گلها و شیرینی زندگی را تجربه کن.
هوش مصنوعی: از مرگ چه بترسم وقتی که زندگی جاودان به وجود آمده است و از سرزنشها و طعنهها چرا بترسم وقتی که او مانند سپری از من محافظت میکند؟
هوش مصنوعی: امروز احساس میکنم که مانند سلیمان بزرگ هستم، زیرا تو انگشتری به من دادی و آن تاج سلطنتی بر سر من قرار گرفت.
هوش مصنوعی: وقتی در عشق به شدت دچار درد شدم، تصمیم به سفر گرفتم. ای پروردگار، چه خوشبختیها که از این سفر نصیبم شد.
هوش مصنوعی: زمانی است که من شراب مینوشم تا روح و هوش من جلا بگیرد و زمانی است که میخواهم اوج بگیرم و مانند پرندهای با بال و پر آزاد شوم.
هوش مصنوعی: زمانی است که من مانند صبح در این دنیا روشن و تابناک میشوم، و زمانی است که صدایم مانند شیری خروشان و قوی به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: دوتا از جملههای زیبا را به یادگار میسپارند، اما ای معشوق، مرا به مکانی بردند که در آنجا جهان به شدت کوچک و محدود به نظر میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.