غزل شمارهٔ ۶۲۸
ای دوست شکر بهتر یا آنک شکر سازد
خوبی قمر بهتر یا آنک قمر سازد
ای باغ توی خوشتر یا گلشن گل در تو
یا آنک برآرد گل صد نرگس تر سازد
ای عقل تو به باشی در دانش و در بینش
یا آنک به هر لحظه صد عقل و نظر سازد
ای عشق اگر چه تو آشفته و پرتابی
چیزیست که از آتش بر عشق کمر سازد
بیخود شده آنم سرگشته و حیرانم
گاهیم بسوزد پر گاهی سر و پر سازد
دریای دل از لطفش پرخسرو و پرشیرین
وز قطره اندیشه صد گونه گهر سازد
آن جمله گهرها را اندرشکند در عشق
وان عشق عجایب را هم چیز دگر سازد
شمس الحق تبریزی چون شمس دل ما را
در فعل کند تیغی در ذات سپر سازد
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حامد نیکپی » دیوانهتر » صد گونه
🎜 معرفی آهنگهای دیگری که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
علیرضا نوشته:
بیت آخر این چنین است:
شمس الحق تبریزی صد گونه کند دل را
گاهیش کند تیغی گاهیش سپر سازد
👆⚐
علیرضا نوشته:
بیت:
بگذار شکرها را بگذار قمرها را
کاو چیز دگر داند او چیز دگر سازد
نوشته نشده است
👆⚐
بهمن صباغ زاده نوشته:
سلام و مثل همیشه بهترین هستید
بیت آخر مطابق نظر دکتر شفیعی کدکنی:
در فعلْ کند تیغی، در ذاتْ سپر سازد
و دیگر این که در مصرع زیر “توی” ممکن است بد خوانده شود و میبایست “تویی” ضبط شود:
ای باغ، تویی خوشتر یا گلشنِ گل در تو؟
بهترین هستید.
👆⚐
محمدجواد نوری نوشته:
این غزل رو دکتر سروش با نوایی مسحور کننده قرائت کردن. واقعاً به ایرانی بودن خودم افتخار میکنم و خدا رو سپاسگزارم.
👆⚐
سید محمد مهدی نوشته:
مفهوم بسیار بلند و عارفانه در این شعر نهفته است و آن اینکه هر چیزی که نیکوست و خوب است در جهان هستی و عالم امکان اما خداوند خالق اینها برتر و والاتر است و با نوعی استفهام ما را به این مسئله هدایت میکند که محبوب حقیقی و واقعی تو باید خداوند باشد و در مظاهر خلقت متوقف نشو و مقصد اصلی که خداست را در نظر بگیر
👆⚐
همایون نوشته:
ای دوست شکر خوشتر یا آنک شکر سازد
ای دوست قمر خوشتر یا آنک قمر سازد
***
ای دوست شکر بهتر یا آنک شکر سازد
خوبی قمر بهتر یا آنک قمر سازد
این دو غزل جفت هستند مثل قالیچه جفت و مطلب بسیار دقیقی را بیان میدارد، خوش تر و خوب تر چیست؟ مذاهب و مکاتب و مسالک از خوب و بد میگویند یا خیر و شرّ، کاری که چشم میکند و زبان و بینی تا آدم تشخیص ظاهر بدهد برای زندگی و زنده ماندن
وقتی پای گوش و سخن به میان میآید خوبی و خوشی بی مرز میشود و بینش یا دیدنی از نوع دیگر به انسان دست میدهد
بارها جلال دین تبدیل گوش به چشم را و یا دیدن با گوش را که از اصلیترین باورهای عرفان ویژه اوست که پس از دوستی با شمس بنیان گذارده میشود به ما خاطر نشان میکند
با چشم و زبان و بینی میتوان مورد معینی را دید و برگزید ولی گوش است که انسان را با حق دوست میکند. انسان یا دوست خود است یا دوست حق و این تحولی عظیم در اوست وقتی دوست خود هستی میتوانی راه کوچکی را بروی و با طلا به دنبال جو برای سیر کردن شکم باشی، راه حق راه بزرگی انسان و بشریت است، در راه حق انسان بد را به خوب تبدیل میکند خاک را به زر و شمشیر را به سپر، عقل را به عشق و عشق را به آتش
و اینکه انسان میتواند حق باشد وقتی از دیگران به حق نزدیک تر است، و شمس از این زمره است همان گونه که عقل و علم و عشق فرزندان حق هستند، شمس نیز از تبار حق است و از اینرو شمس الحق نامیده میشود
👆⚐