گنجور

 
مولانا

ای دوست‌! شکر بهتر یا آنک شکر سازد‌؟

خوبیِ قمر بهتر یا آنک قمر سازد‌؟

ای باغ‌! توی خوشتر یا گلشنِ گل در تو‌؟

یا آنک برآرد گُل صد نرگس تر سازد‌؟

ای عقل‌! تو به باشی در دانش و در بینش

یا آنک به هر لحظه صد عقل و نظر سازد‌؟

ای عشق‌! اگر چه تو آشفته و پُرتابی

چیزی‌ست که از آتش بر عشق کمر سازد

بیخود شده‌ی آنم سرگشته و حیرانم

گاهی‌م بسوزد پر گاهی سر و پر سازد

دریای دل از لطفش پُر خسرو و پُر شیرین

وز قطره اندیشه صد گونه گهر سازد

آن جمله گهر‌ها را اندر شکند در عشق

وان عشق عجایب را هم چیز دگر سازد

شمس‌الحق تبریزی چون شمس دل ما را

در فعل کند تیغی در ذات سپر سازد