ز میخانه دگربار این چه بویست
دگربار این چه شور و گفت و گویست
جهان بگرفت ارواح مجرد
زمین و آسمان پرهای و هویست
بیا ای عشق این می از چه خمست
اشارت کن خرابات از چه سویست
چه میگویم اشارت چیست کاین جا
نگنجد فکرتی کان همچو مویست
نیاید در نظر آن سر یک تو
که در فکر آنچ آید چارتویست
چو ز اندیشه به گفت آید چه گویم
که خانه کنده و رسوای کویست
ز رسوایی به بحر دل رود باز
که دل بحرست و گفتنها چو جویست
خزینه دار گوهر بحر بدخوست
که آب جو و چه تن جامه شویست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گل گورابی ارچه ماهرویست
به خواری پیش تو چون خاک کویست
دو عالم قدرت بیچون اویست
درون جانها در گفت و گویست
خدایا تا گیاها سبز رویست
خضر در باغ و سبزه چشمه جویست
دوچشمش گفت: «کابرو فتنه جویست
حقیقت کج نشین و راست گویست.»
دو مژگان گفت:«با فایز حذر کن
که خنجر دست ترک تندخویست»
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.