کالی تَیشی آینو سوْای اَفَندی چَلَبی
نیمشب بر بام مایی، تا کرا میطلبی
گه سیهپوش و عصایی، که منم کالویروس
گه عمامه و نیزه در کف که غریبم عربی
چون عرب گردی، بگویی «فاعلاتن فلاعات
اَبصِرُوالدنْیا جَمیعاً فی قمیصِی تَخْتَبی
علت اولی نمودی خویش را با فلسفی
چه زیان دارد ترا؟! تو یاربی و یاربی
گر چنینی، گر چنانی، جان مایی جان جان
هر زبان خواهی بفرما، خسروا، شیرین لبی
اِرتمی اغاپِسُودی کایِکا پَرا تَرا
نور حقّی یا تو حقّی، یا فرشته یا نبی
با نه اینی و نه آنی، صورت عشقی و بس
با کدامین لشکری و در کدامین موکبی؟
چون غم دل میخورم، یا رحم بر دل میبرم
کای دل مسکین، چرا اندر چنین تاب و تبی؟!
دل همی گوید « برو من از کجا، تو از کجا!
من دلم تو قالبی رو، رو، همی کن قالبی
پوستها را رنگها و مغزها را ذوقها
پوستها با مغزها خود کی کند هم مذهبی؟! »
کالی میراسَس نَزیتَن بَوستن کالاستن
شب شما را روز گشت و نیست شبها را شبی
من خمش کردم، فسونم، بیزبان تعلیم ده
ای ز تو لرزان و ترسان مشرقی و مغربی
شمس تبریزی، برآ چون آفتاب از شرق جان
تا گشایند از میان زنّارِ کفر و معجبی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر "کالی تیشی" از افندی چلبی به بیان احساساتی عمیق و مضامین فلسفی می پردازد. شاعر در نیمه شب بر بام نشسته و به جستجوی کسی میگردد. او گاه به توصیف خود به عنوان یک شخص غریب و گاه به عنوان یک عرب میپردازد. در شعر، بازی با کلمات و اصطلاحات نشاندهنده تلاش شاعر برای بیان جوانب مختلف وجود و هویت خود است. همچنین تضادهایی مانند عشق و غم، درد و امید، و سوالات فلسفی درباره خود و جهان در متن وجود دارد. در نهایت، شاعر با اشاره به شمس تبریزی، به نور و حقیقت اشاره کرده و به امکان رهایی از قید و بندهای فکری و اجتماعی میپردازد.
هوش مصنوعی: مردی شیکپوش و محترم در نیمهشب بر بام تو نشسته است و تو را صدا میزند. چه کسی را میخواهی؟
هوش مصنوعی: گاهی سیاهپوش و عصا به دست هستم، گاهی هم با عمامه و نیزه در دست، که من یک غریب و دور از وطن هستم.
هوش مصنوعی: هرگاه به جایی برسی که با فرهنگ و زبان عربی آشنا باشی، به راحتی میگویی که همه چیز در دنیا را در پیراهن من پنهان شده است.
هوش مصنوعی: با فلسفه به خودت آگاه باش و بدان که نشان دادن حقیقت وجودیات چه ضرری برایت ندارد. تو در مسیر دوستداشتن و یاری کردن هستی و اینها را در خود حفظ کن.
هوش مصنوعی: اگر چنین هستی و چنین مینمایی، تو جان من و روح هر زبانی هستی. هر طور که بخواهی، بگو، ای شاه، تو دارای لبهای شیرین هستی.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که تو در بین افرادی قرار داری که نمایانگر حقیقت و نور هستند، ممکن است خودت حقیقتی باشی یا یکی از فرشتگان یا پیامبران.
هوش مصنوعی: تو نه به این شکل هستی و نه به آن صورت، فقط جلوهای از عشق هستی. با کدام گروه و در کدام کاروان حاضر هستی؟
هوش مصنوعی: وقتی که بابت غمهایم ناراحت میشوم یا به حال دل زار خودم رحم میکنم، میپرسم: ای دل بیچاره، چرا در این وضعیت سخت و پراضطراب به سر میبری؟
هوش مصنوعی: دل میگوید: «برو! من از کجا آمدهام و تو از کجا آمدهای؟ من دلم تو را در یک قالب قرار دادهام، حالا تو به آن قالب توجه کن.»
هوش مصنوعی: رنگها تنها جنبه ظاهری ما را تشکیل میدهند و استعدادها و سلیقههای ما به عمق وجودمان مربوط میشود. آیا میتوان فقط با ظاهری یکسان، به یک نوع فکر و عقیده مشترک رسید؟
هوش مصنوعی: شما در کنار عزیزانتان هستید و شبهای شما به روز تبدیل شده است، دیگر شبها برای شما بیمعنا شدهاند.
هوش مصنوعی: من به آرامش و سکوت روی آوردهام و به تو که از وجود من میترسی و به لرزه افتادهای، بدون نیاز به کلمات آموزش میدهم.
هوش مصنوعی: شمس تبریزی همچون خورشید از شرق بر میآید تا حقیقت را از دل پوششهای کفر و حیرت بیرون آورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یا امین الحق کهف الخلق شمس المذهب
انت فی دیباجة العلیا طراز المذهب
عش حساما ماضیا فی الدین سیفا قاضیا
فی الوری یا حجة الاسلام یا عبدالنبی
ما همه طفل دبستانیم و تو شیخ طریق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.