ای خجل از تو شکر و آزادی
لایق آن وصال کو شادی
عشق را بین که صد دهان بگشاد
چون تو چشمان عشق بگشادی
ای دلا گرد حوض میگشتی
دیدی آخر که هم درافتادی
ز آب و آتش چو باد بگذشتی
ای دل ار آتشی و ار بادی
دل و عشقاند هر دو شاگردش
خورد شاگرد را به استادی
اولا هر چه خاک و خاکی بود
پیش جاروب باد بنهادی
تا همه باد گشت آبستن
تا از آن باد عالمی زادی
زاده باد خورد مادر را
همچو آتش ز تاب بیدادی
کرمکی در درخت پیدا شد
تا بخوردش ز اصل و بنیادی
عشق آن کرم بود در تحقیق
در دل صد جنید بغدادی
نی جنیدی گذاشت و نی بغداد
عشق خونی به زخم جلادی
چون خلیفه بکوفت طبل بقا
کرد خالق اساس ایجادی
یک وجودی بزرگ ظاهر شد
همه شادی و عشرت و رادی
شمس تبریز چهرهای بنما
تا نمایم سخن بعبادی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر به عشق و آزادی اشاره میکند و از شکرگزاری در مقابل این احساسات سخن میگوید. او عشق را به عنوان نیرویی قدرتمند توصیف میکند که به شکوفایی و شادی میانجامد. از طریق استعارههای مختلف، شاعر به توصیف چالشها و دردهای عشق میپردازد و همچنین به تأثیر آن بر روح و روان انسان اشاره میکند. در انتها، به ظهور شخصیت بزرگی به نام شمس تبریز اشاره میکند که تجلی عشق و شادی است. این شعر در پیایی و پیچیدگیهای عشق و تأثیر آن بر زندگی انسان و وجود او تأمل میکند.
هوش مصنوعی: ای خجل از تو، شکر و آزادی، شایستهی آن وصالی که شادی به همراه دارد.
هوش مصنوعی: عشق را به کسی نشان بده که به خاطر تو عشق را در چشمانش باز کرده باشد و آن را با همه درد و عشق خود به اشتراک گذاشته باشد.
هوش مصنوعی: ای دل، تو که دور حوض میگشتی و لذت میبردی، در نهایت متوجه شدی که خودت هم در آن افتادی.
هوش مصنوعی: وقتی که از سختیها و چالشهای زندگی عبور کردی، ای دل، اگر شعلهای در تو وجود دارد یا اگر به مانند نسیم آرامی هستی، این بستگی به خودت دارد.
هوش مصنوعی: دل و عشق هر دو از او درس میگیرند، و استاد خودش را با شاگردی که تربیت کرده است، میسنجد.
هوش مصنوعی: اولاً هر چه مربوط به خاک و زمین بود، توسط باد جارو زده شد و کنار گذاشته شد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که همه چیز در حال حرکت و تغییر بود، جهانی به وجود آمد.
هوش مصنوعی: فرزند باد، مادرش را به شوق و حرارت میآورد، مانند آتش که از شدت بیعدالتی میسوزد.
هوش مصنوعی: یک کرم درون درختی پیدا شد و شروع کرد به خوردن آن درخت از ریشه و پایهاش.
هوش مصنوعی: عشق همچون مادهای است که در دل آدمی عمق و واقعیتی عمیق را به وجود میآورد، همانطور که در دل صدها جنید بغدادی تجربه شده است.
هوش مصنوعی: نیای که جنید آن را نواخته بود، کنار گذاشته و نیای که در بغداد به آواز عشق پرداخته، دلی پر از زخم و درد ناشی از جدایی دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که خلیفه شروع به نواختن طبل ماندگاری کرد، خالق مجموعهای از آفرینشها را بنیاد نهاد.
هوش مصنوعی: وجودی بزرگ و چشمگیر به میان آمد که باعث شد همه شادیها و خوشیها به وجود آید.
هوش مصنوعی: شمس تبریز، چهرهات را نشان بده تا من بتوانم در مورد تو صحبت کنم و تو را معرفی کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زان گشاید فقع که بگشادی
زان نمایذ ترا که بنمادی
ای جهانی ز تو به آزادی
بر من از تو چراست بیدادی
دل من دادی و نبود مرا
از دل بیوفای تو شادی
دل دهان دل به دوستی دادند
[...]
ای سرشته به سیرت رادی
داد رادی به واجبی دادی
تازه در خسروی به حل و به عقد
صد طریق ستوده بنهادی
رنجها را برسم در بستی
[...]
چون در لطف و جود بگشادی
رهنمایی به ما فرستادی
از دل راد او رود رادی
زان دل راد دارم آزادی
زردی از رخ ز دودش آن دل راد
ای دل راد ، داد او دادی
درد دارد ز زار دل زارش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.