ایا مربی جان از صداع جان چونی
ایا ببرده دل از جمله دلبران چونی
ز زحمت شب ما و ز نالههای صبوح
که میرسد به تو ای ماه مهربان چونی
ایا کسی که نخفت و نخفت چشم خوشت
ز لکلک جرس و بانگ پاسبان چونی
ایا غریب فلک تو بر این زمین حیفی
ایا جهان ملاحت در این جهان چونی
ز آفتاب کی پرسد که چون همیگردی
به گلستان که بگوید که گلستان چونی
ز روی زرد بپرسند درد دل چونست
ولی کسی بنپرسد که ارغوان چونی
چو روی زشت به آیینه گفت چونی تو
بگفت من چو چراغم تو قلتبان چونی
جواب گفت که من بازگونه میپرسم
مثال کشت که گوید به آسمان چونی
دهان گشادم یعنی ببین که لب خشکم
که تا شراب تو گوید که ای دهان چونی
ز گفت چون تو جویی روان شود در حال
میان جان و روانم که ای روان چونی
بگو تو باقی این را که از خمار لبت
سرم گران شد پرسش که سرگران چونی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی گفتوگو با محبوب پرداخته و شاعر به توصیف حالاتی از عشق و اشتیاق میپردازد. شاعر از محبوب میپرسد که آیا از درد و رنج دل آگاهی دارد و چگونه تحمل این وضعیت را میکند. همچنین از زحمتهای شبانه و نالههای صبحگاهی سخن میگوید و وصف میکند که چگونه محبوب در دلها جای دارد. او همچنین به زیبایی و لطافت جهان اشاره کرده و در نهایت احساس عمیق خود را از دوری و بیخبری محبوب بیان میکند. این اثر پر از تعابیر شاعرانه و کنایههای عاطفی است که عشق و جدایی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای معلم و راهنمای روح، حالتو چگونه است که از صدای جان گویی رنج میبری؟ آیا دل را از میان همه دلبران گرفتهای؟
هوش مصنوعی: از سختیهای شب و نالههای صبح، که به تو میرسد، ای ماه مهربان، حال تو چگونه است؟
هوش مصنوعی: آیا کسی که در خواب نمیرود، از صدای جرس و فریاد نگهبان چطور حالش است؟
هوش مصنوعی: آیا ای بیگانه، در این زمین حسرتی برای تو هست؟ آیا زیبایی و جمال در این دنیا چگونه است؟
هوش مصنوعی: چرا از آفتاب بپرسیم که چگونه به دور خود میچرخد و گلستان را میبیند، وقتی که خودش نمیتواند بگوید گلستان چگونه است؟
هوش مصنوعی: از چهرهی زرد کسی در مورد درد دلش میپرسند، اما هیچکس از او نمیپرسد که حالت و وضعیتش چگونه است.
هوش مصنوعی: وقتی چهرهی زشت در آینه از خودش پرسید حالش چگونه است، جواب داد که من مانند چراغ میمانم و تو مانند سایهای هستی که بر من افتادهای.
هوش مصنوعی: پاسخ داد که من دوباره سوال میکنم، مثل کشت که بپرسد تو در آسمان چه حال داری؟
هوش مصنوعی: اگه دهانم رو باز کنم، میفهمی که لبهای من خشک شدهاند. در واقع، وقتی شراب تو میگوید که دهانت چطور است، این وضعیت رو به تصویر میکشم.
هوش مصنوعی: وقتی با سخن تو همراه میشوم، در آن لحظه روح من در حال و هوای خاصی قرار میگیرد و از تو میپرسم که حال تو چگونه است.
هوش مصنوعی: بگو که حال من بعد از نوشیدن باده از لبانت چطور است، وقتی که سرم سنگین شده و در حالت مستی قرار دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به قید آب وگل ای جان ناتوان چونی؟
دپن کهن قفس ای سدره آشیان، چونی؟
تو شمع محفل انسی به تیره وحشتگاه
تو زبب ىسند قدسی، بر آستان چونی؟
عنان گسسته، تو را بحر جود میجوید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.