چو صبحدم خندیدی در بلا بندیدی
چو صیقلی غمها را ز آینه رندیدی
چه جامهها دردادی چه خرقهها دزدیدی
چه گوشها بگرفتی به عیش دان بکشیدی
چه شعلهها برکردی چه دیکها بپزیدی
چه جسها بگرفتی چه راهها پرسیدی
ز عقل کل بگذشتی برون دل بدمیدی
گشاد گلشن و باغی چو سرو تر نازیدی
اگر چه خود سرمستی دهان چرا بربستی
قلم چرا بشکستی ورق چرا بدریدی
چه شاخهها افشاندی چه میوهها برچیدی
ترش چرا بنشستی چه طالب تهدیدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف لحظات شادابی و سرمستی در زندگی میپردازد. شاعر به بیداری و ورود به صبحی تازه اشاره میکند و از زیباییهای طبیعی مانند گلشن و باغ سخن میگوید. او به مسائلی از جمله درد و غم در زندگی اشاره میکند و از تجربیات شیرین و تلخ زندگی میگوید. پس از آن، به سوالاتی درباره رفتارهای خاص و کنشهای خود پرداخته و از ناپایداری و تناقضات زندگی سخن میگوید، در حالی که به دنبال معنا و هدف در این تضادهاست. بهطور کلی، این شعر جستجوی زیبایی و شادی را در دل مشکلات و چالشهای زندگی به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: زمانی که صبح دم، با زیباییات خندیدی، مشکلات و دردها را کنار زدی، مانند این که با دقت، غمها را از آینه پاک کردی.
هوش مصنوعی: چه لباسهای زیبا هدیه دادی، چه پوششهایی را ربودی، و چه گوشهایی که به شادکامی خود مشغول کردی.
هوش مصنوعی: تو چه آتشها برافروختی، چه غذاهایی پختی، چه افراد را گرفتی و چه مسیرهایی را جستجو کردی.
هوش مصنوعی: از مرز عقل خارج شدی و دلی به سرما آوردی. در باغ و گلشن به شکوفایی رسیدی و مانند سرو با زیبایی و لطافت ایستادی.
هوش مصنوعی: اگرچه خودم در حال شادی و مستی هستم، اما چرا دهانم را بستهاید، چرا قلمم را شکستهاید و چرا ورق را پاره کردهاید؟
هوش مصنوعی: چه درختانی را به بار نشاندهای و چه میوههایی را چیدهای، اما حالا چرا نشستهای و منتظر مشکلات و تهدیدها هستی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.