ای صنم گلزاری چند مرا آزاری
من چو کمین فلاحم تو دهیم سالاری
چند مرا بفریبی هر چه کنی میزیبی
چند به دل آموزی مغلطه و طراری
آن که از آن طراری باز بر او برشکنی
افتد و سودش نکند در دغلی هشیاری
ساده دلی ساز مرا سوی عدم تاز مرا
تا رهم از لطف فنا زین قرح و زین زاری
هر کی بگرید به یقین دیده بود گنج دفین
هر کی بخندد بود او در حجب ستاری
من که ز دور آمدهام با شر و شور آمدهام
بازبنگشادهام این دان خبر سرباری
بار که بگشاده شود از پی سرمایه بود
مایه نداری تو ولی خایه خود میخاری
بس کن و بسیار مگو روی بدو آر بدو
مشتری گفت تو او سیر نه از بسیاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به معشوق خود خطاب میکند و از او میخواهد که دیگر او را اذیت نکند. او خود را مانند کشاورزی میداند که منتظر برکت و سالاری است. شاعر نمیفهمد چرا معشوقش او را فریب میدهد و به دنبال دل و قضاوتهای بیمعنی است. او به سادگی و بیپناهی خود اشاره میکند و از درد و رنجی که به خاطر عشقش تحمل میکند، سخن میگوید. شاعر از معشوق میخواهد که در رفتار و سخنانش صادق باشد و به او توجه بیشتری نشان دهد. در نهایت، شعر به تلخی و ناامیدی منتهی میشود و پر از احساساتی است که نشاندهندهی زجر و دلشکستگی شاعر است.
هوش مصنوعی: ای محبوب، در این باغ گل، چند بار مرا آزردهای؟ من مثل کشاورزی هستم که در کمین نشسته، تو بیهیچ تردیدی رهبری را به من بده.
هوش مصنوعی: چند بار میخواهی مرا فریب بدهی؟ هر چه تلاش کنی، باز هم زیبا به نظر میرسد. چند بار میخواهی به من یاد بدهی که با نیرنگ و حقه بازی زندگی را بگذرانم؟
هوش مصنوعی: اگر کسی با ظرافت و حیلهای به تو آسیب برساند، حتی اگر در آن لحظه به نظر بیاید که موفق شده، در نهایت از این کار به سودی نخواهد رسید و خود را به دردسر خواهد انداخت.
هوش مصنوعی: دل ساده و بیپیرایهام مرا به سوی عدم میبرد و میکوشد که از لطف نابودی رها شود. از این درد و رنجی که کشیدهام، خلاص شوم.
هوش مصنوعی: هر کسی که بگرید، حتماً چیزی ارزشمند و پنهان را دیده است، و هر کسی که بخندد، به احتمال زیاد در حال پنهان کردن یک راز است.
هوش مصنوعی: من از دوری و افسردگی آمدهام و با هیجان و شور فراوان به اینجا برگشتهام. حالا که اینجا هستم، میخواهم به شما بگویم که خبر مهمی دارم.
هوش مصنوعی: زمانی که درها باز شوند و فرصتها فراهم گردند، تو با این حال هیچ چیزی برای ارائه نداری. اما با این وجود، خودت را به زعم و خیال مشغول میکنی.
هوش مصنوعی: بسه دیگه، خیلی صحبت نکن. فقط به او نگاه کن. مشتری به او گفت: تو از داشتن این همه چیز سیر نخواهی شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.