ای آنک جان ما را در گلشکر کشیدی
چون جان و دل ببردی خود را تو درکشیدی
ما را چو سایه دیدی از پای درفتاده
جانا چو سرو سرکش از سایه سر کشیدی
چون سیل در کهستان ما سو به سو دوانه
اندر پیت تو خیمه سوی دگر کشیدی
تو آن مهی که هر کو آمد به خرمن تو
مانند آفتابش در کان زر کشیدی
کشتی ز رشک ما را باری چو اشک ما را
از چشم خود میفکن چون در نظر کشیدی
بر عاشقت ز صد سو از خلق زخم آید
از لطف و رحمت خود پیشش سپر کشیدی
یک قوم را به حیلت بستی به بند زرین
یک قوم را به حجت اندر سفر کشیدی
آوه که شد فضولی در خون چند گولی
رحمی بکن بر آن کش در شور و شر کشیدی
از چشم عاشقانت شب خواب شد رمیده
زیرا که بیدلان را وقت سحر کشیدی
ای عشق دل نداری تا که دلت بسوزد
خود جمله دل تو داری دل را تو برکشیدی
بس کن که نقل عیسی از بیخودی و مستی
در آخر ستوران در پیش خر کشیدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و تاثیری که بر قلب و جان انسان دارد، میپردازد. شاعر از معشوق خود میگوید که جان او را به مانند گلی زیبا در آغوش کشیده و خود را در آن غرق کرده است. او به تحرک و سرزندگی معشوق اشاره میکند و اینکه چگونه او به مانند سروی سرکش از سایهها فرار میکند. عشق در این شعر مانند سیلی قوی است که همه چیز را جابجا میکند و معشوق مانند ماهی در تاریکی درخشیدنی است. شاعر به درد و رنج عاشقان و زخمی شدنشان اشاره میکند و از رحمت و محبت معشوق سخن میگوید که برای معشوق خود سپر ساخته است. در انتها، شاعر به بیقراری و مستی عشق اشاره میکند و از نیاز به دل سوزاندن میگوید. این کلمات نشاندهنده پیچیدگیهای عشق و تأثیرات عمیق آن بر زندگی عاشقان است.
هوش مصنوعی: ای آنکه جان ما را در زیباییات به حیرت بردی، زمانی که جان و دل را از ما گرفتی، خود را در وجود ما جذب کردی.
هوش مصنوعی: وقتی مرا مانند سایهای در حال بیحرکتی دیدی، ای عزیز، تو مانند سرو بلند قامت از سایهام دور شدی و سر به بالا بردی.
هوش مصنوعی: مانند سیل در کوهستان، ما در هر جهتی در حال حرکت هستیم، تو نیز در خیمهات به سمت دیگری رفتی.
هوش مصنوعی: تو همچون ماهی هستی که هر کسی به حضور تو میرسد، مانند آفتابی که در معادن طلا میتابد و آنها را با خوشبختی پر میکند.
هوش مصنوعی: کشتی به خاطر حسادت ما، باری از اشک را از چشمانت بریز، چون که ما را در ذهن خود به خاطر داری.
هوش مصنوعی: از سوی مردم، به خاطر عشق تو، زخمها و دردها به او میرسد، اما تو با لطف و رحمت خود به او پناه دادهای و از او محافظت میکنی.
هوش مصنوعی: تو با تدبیر و فریب، گروهی را به زنجیر زرین کشاندی و گروهی دیگر را نیز با استدلال و دلیل به سفر فرستادی.
هوش مصنوعی: آه، چه حیف که درگیری و فضولی باعث درد و زخم بسیاری شده است. کمی رحم کن بر آن کسی که در این هیاهو به تلاطم افتاده و به زحمت افتاده است.
هوش مصنوعی: چشمان عاشقان شب را در خواب میبیند و به خوبی نمیتواند آرام بگیرد، زیرا تو در وقت سحر دلهای بیخبر را به سمت خودت کشاندی.
هوش مصنوعی: ای عشق، تو که دل نداری تا بسوزی، در واقع تمام دلها در اختیار توست و تو خودت قلب را بالا بردی.
هوش مصنوعی: بس کن از گفتن داستانهای عیسی در مورد بیخودی و مستی؛ در پایان، از این حرفها تنها برای سخره کردن و به تمسخر کشاندن دیگران استفاده میکنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.