گنجور

 
مولانا

یا من بنا قصر الکمال مشیدا

لا زال سعدا بالسعود مؤیدا

هز القلوب و ردها بصدوده

فغدا دماء العاشقین مبددا

یا ساکنین محال العشق فی قلق

تظنون ان العشق یترککم سدا

لا و الذی حاز الملاحه و البها

و لم یبق للعشاق حیلا و لا یدا

و ذلک شمس الدین مولا و سیدا

و تبریز منه کالفرادیس قد غدا

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۲۸۶ به خوانش پزی ساتکنی عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم