چه جمال جان فزایی که میان جان مایی
تو به جان چه مینمایی تو چنین شکر چرایی
چو بدان تو راه یابی چو هزار مه بتابی
تو چه آتش و چه آبی تو چنین شکر چرایی
غم عشق تو پیاده شده قلعهها گشاده
به سپاه نور ساده تو چنین شکر چرایی
همه زنگ را شکسته شده دست جمله بسته
شه چین بس خجسته تو چنین شکر چرایی
تو چراغ طور سینا تو هزار بحر و مینا
بجز از تو جان مبینا تو چنین شکر چرایی
تو برسته از فزونی ز قیاسها برونی
به دو چشم مست خونی تو چنین شکر چرایی
به دلم چه آذر آمد چو خیال تو درآمد
دو جهان به هم برآمد تو چنین شکر چرایی
تو در آن دو رخ چه داری که فکندی از عیاری
دو هزار بیقراری تو چنین شکر چرایی
چو بدان لطیف خنده همه را بکرده بنده
ز دم تو مرده زنده تو چنین شکر چرایی
چو صفات حسن ایزد عرقت به بحر ریزد
دو هزار موج خیزد تو چنین شکر چرایی
چو دو زلف توست طوقم ز شراب توست شوقم
بنگر که در چه ذوقم تو چنین شکر چرایی
ز گلت سمن فنا شد همه مکر و فن فنا شد
من و صد چو من فنا شد تو چنین شکر چرایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد و حالتی عاشقانه و شگفتانگیز را به تصویر میکشد. شاعر از جمال معشوق به عنوان نوری که جان را فزونی میبخشد یاد میکند و به تاثیرات عشق او اشاره میکند. او بیان میکند که در حضور معشوق، غمها و اسارتها از بین میروند و همه چیز تحت تاثیر زیبایی و لطافت او قرار میگیرد. در نهایت، شاعر جذابیت معشوق را به مثابه دریایی از عشق و زیبایی معرفی میکند که میتواند هر چیزی را از بین ببرد و خود را در آن گم کند.
هوش مصنوعی: ای زیبایی که جان را به زندگی میآوردی، تو در دل جان آدمی چه جلوهای داری و چگونه مانند شکر شیرین و لطیف به نمایش درمیآیی.
هوش مصنوعی: وقتی به حقیقت و درک عمیق دست پیدا کنی، مانند هزاران ماه درخشان خواهی شد. در این حالت، نه به آتش و نه به آب نیاز داری و زیباییات مانند شکری خواهد بود که دیگران را جذب میکند.
هوش مصنوعی: غم عشق تو همچون سپاهی قوی است که قلعهها را ویران کرده و دروازههای قلب را به روی نور و شادی باز کرده است. چطور میتوانم این لطف و زیبایی را نادیده بگیرم؟
هوش مصنوعی: همه به دلایل مختلف اسیر مشکلات و گرفتاریها هستند، اما تو که چهرهای خندان و خوشحال داری، چرا نگران هستی؟ شکر گذاری کن و به خوشبختیهایت توجه کن.
هوش مصنوعی: تو همچون چراغی هستی که در کوه طور سینا درخشیدهای، و از تو دریای بیپایانی و زیباییهای بسیاری وجود دارد. جز تو، جان و حقیقتی نیست. تو همچون شکر، شیرین و دلپذیری.
هوش مصنوعی: تو از کثرت و مقایسهها رهایی یافتهای و به خاطر چشمان زیبایت که همچون شراب دلانگیزند، باید شکرگزار باشی.
هوش مصنوعی: زمانی که یاد تو به ذهنم خطور کرد، احساس شوق و گرمایی در دل من ایجاد شد که تمام دنیا را تحتالشعاع قرار داد. تو چقدر زیبا و شگفتانگیز هستی!
هوش مصنوعی: تو در آن دو چهرهات چه زیبایی داری که دو هزار نشانه از اضطراب و بیقراری را به نمایش گذاشتهای، و تو بهراستی چرا اینگونه شیرین و دلربا هستی؟
هوش مصنوعی: وقتی که تو با آن خندهی زیبا همه را مسحور میکنی، حتی آنهایی که مردهاند نیز زنده میشوند. پس چرا اینقدر شکرگزار نیستی؟
هوش مصنوعی: اگر صفات زیبای خداوند به دریا بریزند، دو هزار موج از آن بلند میشود. پس تو چرا اینقدر شکرگزاری نمیکنی؟
هوش مصنوعی: زلفهای تو مانند طوقی به گردنم است و اشتیاق من به خاطر شراب توست. نگاهی بینداز که در چه حالی هستم، تو که اینقدر شیرین و زیبا هستی.
هوش مصنوعی: از گل تو تمام ترفندها و حقهها بیاثر شد. من و بسیاری مثل من از بین رفتیم. تو چرا اینقدر زیبا و شیرین هستی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.