حداء الحادی صباحا بهواکم فاتینا
صدنا عنکم ظباء حسدونا فابینا
و تلاقینا ملاحا فی فناکم خفرات
فتعاشقنا بغنج فسبونا و سبینا
عذل العاذل یوما عن هواکم ناصحیا
ان یخافوا عن هواکم فسمعنا و عصینا
و رایناکم بدورا فی سماوات المعالی
فاستترنا کنجوم بضیاکم و اهتدینا
بدرنا مثل خطیب امنا فی یوم عید
فاصطفینا حول بدر فی صلوه اقتدینا
فدهشنا من جمال یوسف ثم افقنا
فاذا کاسات راح کدماء بیدینا
فبلا فم شربنا و بلا روح سکرنا
فبلا راس فخرنا و بلا رجل سرینا
فبلا انف شممنا و بلا عقل فهمنا
و بلا شدق ضحکنا و بلا عین بکینا
نور الله زمانا حازنا الوصل امانا
و سقی الله مکانا بحبیب التقینا
و شربنا من مدام سکر ذات قوام
فی قعود و قیام فظهرنا و اختفینا
فهززنا غصن مجد فنثرنا تمر وجد
فاذا نحن سکاری فطفقنا و اجتبینا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و زیبایی میپردازد. شاعر از لحظههای عاشقانه و دیدار محبوبان سخن میگوید و به شادی و سرخوشی ناشی از عشق اشاره میکند. او از زیباییهای محبوبش مثل ماه و یوسف صحبت میکند و احساساتی مانند شور و شوق و سکر ناشی از عشق را بیان میکند. در شعر، همچنین به تداخل عشق و دیوانگی اشاره شده است، جایی که شاعر به رفتارهای غیرعقلانی در عاشق بودن خود اشاره میکند. به طور کلی، این شعر تجلیگر حس عمیق عشق، زیبایی و سرخوشی است.
هوش مصنوعی: در صبحگاه، سرودی را با صدای دلنواز خود آغاز کردیم و به سوی شما آمدیم. با اینکه حسد و کنایههایی بر سر راه ما بود، اما از آنها دوری جستیم و به راه خود ادامه دادیم.
هوش مصنوعی: ما در میان شما با کشتیهای تزیین شده دیدار کردیم و در این فضا عاشق هم شدیم، با ناز و کرشمهای که داشتند ما را اسیر کردند و خود نیز اسیر عشق شدند.
هوش مصنوعی: روزگاری برخی به ما گفتند که باید از عاشق شدن بترسیم و از عشق دوری کنیم، اما ما حرف آن ها را نشنیدیم و به راه خود ادامه دادیم.
هوش مصنوعی: ما شما را در دایرههای بلندیها دیدهایم، پس با روشنی شما مانند ستارهها پنهان شدیم و به راهنمایی شما راه پیدا کردیم.
هوش مصنوعی: بدر مانند یک سخنران ماهر در روز عید است و ما گرد او جمع شدهایم تا از او الگو بگیریم و در نماز به او اقتدا کنیم.
هوش مصنوعی: ما از زیبایی یوسف جان خود را فدای او کردیم، سپس بیدار شدیم و دیدیم که لیوانهای شراب در دستان ما پر از خون است.
هوش مصنوعی: قبلاً بدون وجود شخصی نوشیدیم و بدون روح مست شدیم؛ قبلاً بدون سر، فخر کردیم و بدون پا، سیر کردیم.
هوش مصنوعی: ما بوی خوش را با بینی خود احساس کردیم، بدون اینکه عقل داشته باشیم چیزها را درک کردیم، بدون اینکه لبخند به لب بیاوریم، خندیدیم و بدون اینکه چشم داشته باشیم، گریه کردیم.
هوش مصنوعی: نور خدا در زمانی ما را به وصل و ارتباطی امن رساند و خداوند ما را در محبتی سیراب کرد که در آن با دوستانمان دیدار کردیم.
هوش مصنوعی: ما از شراب دائمی نوشیدیم که وجودش استحکام دارد، در حالت نشسته و ایستاده، پس برپا شدیم و در خود فرو رفتیم.
هوش مصنوعی: ما شاخهای از افتخار را به پرواز درآوردیم و خرمای شیرین را چیدیم. ناگهان در حال خمار و مستی بودیم و شروع به گردآوری کردیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.