گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

بیا ای آنک سلطان جمالی

کمالات کمالان را کمالی

خیالی را امین خلق کردی

چنانک وهمشان شد که خیالی

خیالت شحنه شهر فراق است

تو زان پاکی تو سلطان وصالی

تو خورشیدی و جان‌ها سایه تو

نه چون خورشید گردون در زوالی

بخندانی جهان را تو نخندی

بنالانی روان را تو ننالی

تو دست و پای هر بی‌دست و پایی

تو پر و بال هر بی‌پر و بالی

هزاران مشفق غمخوار سازی

ولیک از ناز گویی لاابالی

 
 
 
ناصرخسرو

چنین زرد و نوان مانند نالی

نکرده‌ستم غم دلبر غزالی

نه آنم من که خنبانید یارد

مرا هجران بدری چون هلالی

نه مالیده است زیر پا چو خوسته

[...]

قطران تبریزی

الا تا بر زمین و بر حوالی

ز دیبا گسترد نیسان نهالی

مبادا گیتی از دو شاه خالی

ز شه بونصر و خسرو بوالمعالی

ز هر دو خصم پست و دوست عالی

[...]

انوری

مرا وقتی خوشست امروز و حالی

قدحها پر کنید و حجره خالی

که داند تا چه خواهد بود فردا

بزن رود و بیاور باده حالی

رهی دلسوزتر از روز هجران

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
مجیرالدین بیلقانی

بنانک مستعد بالنوال

و شأنک غالب فی کل حال

تو آن شاهی که اقلیم خرد را

خجسته طالع و فرخنده فالی

و امرک لو خصصت به الثریا

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه