گنجور

 
مولانا

آن ماه همی‌تابد بر چرخ و زمین یا نی

خود نیست به جز آن مه این هست چنین یا نی

در هر ره و هر پیشه در لشکر اندیشه

هر چستی و هر سستی آید ز کمین یا نی

آن رسته خویش خود دیده پس و پیش خود

ایمن بود و فارغ از روز پسین یا نی

در هر قدمی دامی چون شکر و بادامی

زین دام امان یابد جز جان امین یا نی

گر باغ یقین خواهی پس رخت منه بر ظن

ظن ار چه بود عالی باشد چو یقین یا نی