ای بر سر و پا گشته داری سر حیرانی
با حلقه عشاقان رو بر در حیرانی
در زلف چو چوگانت غلطیده بسی جانها
وز بهر چنان مشکی جان عنبر حیرانی
از کون حذر کردم وز خویش گذر کردم
در شاه نظر کردم من چاکر حیرانی
من یوسف دلخواهم چاه زنخت خواهم
هم مؤمن این راهم هم کافر حیرانی
هم باده آن مستم هم بسته آن شستم
تا چست برون جستم از چنبر حیرانی
ای عقل شده مهتر ای گشته دلت مرمر
آخر تو یکی بنگر در دلبر حیرانی
ور نه بستیزم من در کار تو خیزم من
خون تو بریزم من از خنجر حیرانی
از دولت مخدومی شمس الحق تبریزی
هم فربه عشقم من هم لاغر حیرانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالتی از دلبستگی و عشق میپردازد که در آن شاعر درگیریهای درونی و احساسات متضاد را به تصویر میکشد. او از حیرانی و سرگشتگی ناشی از عشق سخن میگوید و به اینکه چگونه زیبایی معشوقش تمام وجودش را تحت تاثیر قرار داده است، اشاره میکند. شاعر از مشکلات و چالشهایی که به خاطر عشق با آنها روبرو است، صحبت میکند و به روشنی نشان میدهد که این عشق هم میتواند خوشحالکننده و هم دردآور باشد. در نهایت، او بر ارتباط عمیق خود با معشوق و تأثیر آن بر زندگیاش تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر عشق به حالت حیرت و شگفتی در آمدهای، در حالی که حلقهای از عاشقان به دور توست و تو با نگاه به در انتظار هستی.
هوش مصنوعی: در زلفهای تو مانند پیچ و تابهای چوگان، جانهای زیادی گم شدهاند و به خاطر وجود چنین عطری، جانِ عنبر نیز در حیرت و سرگشتگی است.
هوش مصنوعی: از دنیا و هستی فاصله گرفتم و از خودم گذشتم. در نگاه پادشاه حقیقت، من در حیرت و درویشی به سر میبرم.
هوش مصنوعی: من خواهان کسی هستم که به دل آرزوی من نزدیک باشد، حتی اگر من را به چاه بیندازد. این راهی است که من انتخاب کردهام: هم مؤمنانه به آن باور دارم و هم در عین حال به کافر بودن تصویرم از آن میاندیشم.
هوش مصنوعی: هم بادهٔ مستیام هست، هم غم و اندوهی که مرا در بند کرده است. با این حال، توانستم از این حالت گیجی و سردرگمی خارج شوم و آزادانه راهی برای رهایی پیدا کنم.
هوش مصنوعی: ای عقل، تو که مقام و مرتبتی یافتهای و قلبت سنگی شده است، به آرامی به دل محبوب نظر بیفکن که در آن عشق و حیرت فراوان است.
هوش مصنوعی: اگر اینگونه نباشد، من در کار تو به جدال میروم، از تو بلند میشوم، خون تو را به زمین میریزم و با خنجر سردرگمی به تو حمله میکنم.
هوش مصنوعی: از لطف و محبت شمس الحق تبریزی، عشق من روایت جالبی دارد؛ گاه به شدت پرشور و فربه است و گاه دچار تردید و لاغری روحی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.