بنامیزد نگویم من که تو آنی که هر باری
زهی صورت بدان صورت نمیمانی که هر باری
بسوزد دل اگر گویم همان دلدار پیشینی
بسوزد جان اگر گویم همان جانی که هر باری
فلک هم خرقه ازرق بدرد زود تا دامن
اگر تو آستین زان سان برافشانی که هر باری
زهی خلوت زهی شاهی مسلم گشت آگاهی
اگر زان سان من و ما را برون رانی که هر باری
بنال ای بلبل بیخود که سوز دیگر آوردی
بدان دم نامه گل را نمیخوانی که هر باری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف عشق و محبوبی میپردازد که هر بار به شکل و حالی جدید ظاهر میشود. شاعر از دلسوزی و اشتیاق خود به محبوب میگوید و بیان میکند که در هر بار که او را میبیند، احساسی تازه و متفاوت دارد. همچنین اشاره میکند که اگر عشق و آگاهی از حال محبوب او را رنج دهد، این احساسات همچنان تکرار خواهند شد. شاعر در نهایت به سوز و گداز بلبل اشاره میکند که به رغم درد و دلتنگی، نمیتواند از زیبایی گل بگذرد.
هوش مصنوعی: به نام تو چیزی نمیگویم، زیرا تو آنی نیستی که همیشه به همان شکل که هستی باقی بمانی. هر بار که به تو نگاه میکنم، تغییر کردهای و دیگر آن تصویر قبلی را ندارم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از محبوب گذشتهام بگویم، دل من آتش میگیرد و اگر از جان عزیزم حرف بزنم، جان من دچار سوختگی میشود.
هوش مصنوعی: آسمان نیز به زودی از غم و اندوه خسته میشود، اما اگر تو زودتر دستانت را به سوی آسمان دراز کنی و آن را به نمایش بگذاری، هر بار که این کار را بکنی، تأثیرش را خواهی دید.
هوش مصنوعی: چه خلوتی چه سلطنتی! اگر من و تو را به این شکل از هم دور کنی، آگاهی پیدا میکنم.
هوش مصنوعی: ای بلبل، بیسبب و بیاختیار، ناله کن که درد و رنج جدیدی پدید آمده است. در این هنگام، تو به گل نیندیشیدهای و نامهاش را نمیخوانی، در حالی که هر بار که به این سراغ میروی، احوال او را نمیدانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.