باده بده ساقیا عشوه و بادم مده
وز غم فردا و دی هیچ به یادم مده
باده از آن خم مِه پر کن و پیشم بنه
گر نگشایم گره هیچ گشادم مده
چون گذرد می ز سر گویم ای خوش پسر
باده نخواهم دگر مست فتادم مده
چاکر خنده توام کشته زنده توام
گر نه که بنده توام باده شادم مده
فتنه به شهر توام کشته قهر توام
گر نه که بهر توام هیچ مرادم مده
صدقه از آن لعل کان بخش بر این پرزیان
ور ز برای تو جان صدقه ندادم مده
از سر کین درگذر بوسه ده ای لب شکر
بر سر هر خاک سر گر ننهادم مده
هر که دوم بار زاد عشق بدو داد داد
صد ره از صدق و داد گر بنزادم مده
شمس حق نیک نام شد تبریزت مقام
گر نشکستم تمام هیچ تو دادم مده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ساقی میخواهد که به او شراب بدهد و او را از غمهای آینده و گذشته دور کند. او از ساقی میخواهد تا مشروب را از خم پر کند و به او بدهد، چرا که اگر او باز هم بخواهد قید را باز کند، موروثی از غم را نمیخواهد. شاعر به خنده و جمال معشوق خود اشاره میکند و بیان میکند که اگر این عشق نبود، هیچ شادیای را نمیخواهد. او همچنین به فتنه و قهر معشوق اشاره کرده و از او میخواهد که از کینهها بگذرد و بر لبانش بوسهای بدهد. در پایان، شاعر با اشاره به "شمس حق" و تبریز، به جایگاه خود و ارادتش به معشوق تأکید میکند و میگوید حتی اگر همه چیز را از دست بدهد، دیگر چیزی نمیخواهد.
هوش مصنوعی: ساقی، بادهای به من بده و از خودت ناز و عشوه بران، اما مرا از یاد آوردن غمهای فردا و دیروز بازدار.
هوش مصنوعی: شراب را از آن ظرف پر کن و پیش من بگذار، اگر نتوانم گرهای را باز کنم، هیچ چیز دیگری به من نده.
هوش مصنوعی: وقتی اثر میگساری از سرم گذشت، میگویم: «ای جوان خوشخلق! دیگر از شراب نخواهم نوشید و دیگر نمیخواهم مست شوم.»
هوش مصنوعی: من به خندههای تو خدمتگذارا هستم و دلباختهی توام. اگرچه بندهات هستم، اما نگذار که ناز و شادابیت مرا مست کند.
هوش مصنوعی: فتنه و آشوب در شهر تو ناشی از غیض و خشم توست؛ اگر نه تصمیم من برای تو هیچ چیز دیگری نیست.
هوش مصنوعی: صدقهای که از سنگ قیمتی (لعل) به تو میدهم، بر این زحمتکش (پرزیان) نخواهد بود و اگر از جان خود به خاطر تو چیزی ندادم، آن را نپسند.
هوش مصنوعی: از روی کینه بگذر و بر لبان شیرینت بوسه بگذار. هرگاه بر خاکی سر نهادید، آن را به من مده.
هوش مصنوعی: هر کس بار دیگر در عشق به او برگردد، باید با صداقت و انصاف رفتار کند. اگر از درستی و صداقت دور شوم، نباید از من چیزی بخواهی.
هوش مصنوعی: شمس حق، به شخصیت برجستهای اشاره دارد که در تبریز به مقام و جایگاه رفیعی دست یافته است. او با وجود تمامی چالشها و سختیها، همچنان در تمام وجودش از مقام و حیثیت خود حفاظت کرده است و به کسی که اجازه ندهد که این مقام را از دست بدهد، اهمیت میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.