ساقی جان غیر آن رطل گرانم مده
ز آنک بدادی نخست هیچ جز آنم مده
شهره نگارم ز تو عیش و قرارم ز تو
جان بهارم ز تو رسم خزانم مده
جان چو توی بیشکی پیش تو جان جانکی
باش مرا ای یکی هر دو جهانم مده
پردگی و فاش تو آفت او باش تو
جان رهی باش تو جان و روانم مده
دوش بدادی مرا از کف خود باده را
چون که چنینم درآ جز که چنانم مده
غیر شرابی چو زر ای صنم سیمبر
هیچ ندانم دگر ز آنک ندانم مده
نیست شدم در چمن قفل بر آن در بزن
هر کی بپرسد ز من هیچ نشانم مده
شیر پراکندهام زخم تو را بندهام
بیتو اگر زندهام جز به سگانم مده
زان مه چون اخترم زان گل تازه و ترم
بیهمگان خوشترم با همگانم مده
خسرو تبریزیان شمس حق روحیان
پر شده از تو دهان زخم زبانم مده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ساقی میخواهد که جز آن شراب سنگین که از او دریافت کرده، چیزی به او ندهد. او به زیبایی و عشق اشاره میکند و میگوید که زندگیاش به عشق و زیبایی او وابسته است. شاعر به دردی که بیخود از معشوقش میکشد اشاره میکند و میخواهد که همواره در کنار او باشد و از دنیای دیگر شکایت دارد. او حضور معشوق را همچون شرابی گرانبها میداند و تاکید میکند که بدون عشق او، زندگیاش ارزش چندانی ندارد. او به احساسات و وضعیت عشقش اشاره کرده و میگوید که اگرچه به ظاهر زنده است، اما بدون معشوق، زندگیاش به درد میافتد. در نهایت، شاعر به زیباییهای معشوق و تاثیر او بر زندگیاش اشاره میکند و از او میخواهد که از غم و رنجش بگوید و نه از شادمانی.
هوش مصنوعی: ای ساقی، جانم را مشروب مده، چون که تو تنها همان یک بار به من چیزی دادهای و من هیچ چیز دیگری نمیخواهم.
هوش مصنوعی: عزیز من، شادی و آرامش من از توست، زندگی من بهار توست و از تو انتظار ندارم که روزهای خزان را برایم بیاوری.
هوش مصنوعی: جان من، چون تو با وجود بینظیری، در پیش تو جانم ارزش و اهمیت دارد. پس ای یگانه، هر دو جهانی که دارم را از من مگیر.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به شخصی اشاره میکند که زیبایی و شگفتیاش در چشم دیگران را به نوعی آفت و مشکل برای خودش میداند. او از آن شخص میخواهد که این زیبایی را فاش نکند و در عوض، جان و روح او را تحت تأثیر قرار ندهد. به نوعی خواسته شده تا از این جذابیت و زیبایی به خوبی استفاده کند و آن را با احتیاط و دقت نشان دهد.
هوش مصنوعی: دیشب من را مست کرد و دیگر نتوانستم خطراتش را احساس کنم. حالا که اینگونه شدهام، نباید مرا به خطر بیندازی و مجدداً مستم کنی.
هوش مصنوعی: ای زیبای نقرهای، هیچ چیزی جز شراب طلا را نمیشناسم؛ چرا که نمیدانم چیز دیگری به من بدهی یا نه.
هوش مصنوعی: در باغ گم شدهام و در بستهای را بزن. هر کسی اگر از من بپرسد، هیچ نشانی از من نده.
هوش مصنوعی: من مانند شیری هستم که زخمهای تو را بر دوش دارم و به تو وابستهام. اگر هم زندهام، تنها زندگیام به مانند سگان است.
هوش مصنوعی: از آن ماه، چون ستارهای درخشانم، از آن گل تازه و شادابم. بدون اینکه با کسی باشم، برایم بهتر است و با جمع بودنم، خوشیام را از دست ندهید.
هوش مصنوعی: ای خسرو تبریزی، شمس راستین، روح من پر از توست. زبانم را با سخنان زهرآگین زخمی نکن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.