مرا بدید و نپرسید آن نگار چرا
ترش ترش بگذشت از دریچه یار چرا
سبب چه بود چه کردم که بد نمود ز من
که خاطرش بگرفتست این غبار چرا
ز بامداد چرا قصد خون عاشق کرد
چرا کشید چنین تیغ ذوالفقار چرا
چو دیدم آن گل او را که رنگ ریخته بود
دمید از دل مسکین هزار خار چرا
چو لب به خنده گشاید گشاده گردد دل
در آن لبست همیشه گشاد کار چرا
میان ابروی خود چون گره زند از خشم
گره گره شود از غم دل فگار چرا
زهی تعلق جان با گشاد و خنده او
یکی دمش که نبینم شوم نزار چرا
جهان سیه شود آن دم که رو بگرداند
نه روز ماند و نی عقل برقرار چرا
یکی نفس که دل یار ما ز ما برمید
چرا رمید ز ما لطف کردگار چرا
مگر که لطف خدا اوست ما غلط کردیم
وگر نه خوبی او گشت بیکنار چرا
برون صورت اگر لطف محض دادی روی
پیمبران ز چه گشتند پرده دار چرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساساتی عمیق و متوجه به بیمحلی یک معشوق را بیان میکند. او از رفتار سرد و بیتوجهی معشوقش ناراحت است و میپرسد که چرا او بدون هیچ دلیلی از وی دوری میجوید. شاعر به آثار منفی این احساسات بر دل خود اشاره میکند و از درد و رنجی که ناشی از این جدایی است، سخن میگوید. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که شاید این اوضاع به خواست خداوند باشد و از خودش سوال میکند که آیا ما در درک این عشق اشتباه کردهایم یا خیر. شاعر به زیبایی و لطافت معشوق توجه دارد و میگوید که این زیبایی نباید پشت نقاب پنهان بماند.
هوش مصنوعی: او به من نگاه کرد و بدون اینکه بپرسد، با چهرهای عبوس از کنارم رفت. حالا نمیدانم چرا اینگونه رفتار کرد.
هوش مصنوعی: من نمیدانم چه چیزی باعث شد که او از من بدش بیاید. چرا وقتی برایش مهم بود، من نتوانستم خودم را کنترل کنم و باعث ناراحتیاش شدم؟
هوش مصنوعی: صبحگاهان چرا دل عاشق را میزنی، چرا اینگونه با تیغ ذوالفقار به او حمله میکنی؟
هوش مصنوعی: زمانی که آن گل زیبا را با رنگی پریده دیدم، از دل غمگین و بینوایم هزاران درد و رنج به وجود آمد.
هوش مصنوعی: وقتی لب به خنده میزنی، دل هم شاد و باز میشود. در واقع، این خنده همیشه دل را شاد و گشاده نگه میدارد. پس چرا باید به مسائل ناراحتکننده فکر کرد؟
هوش مصنوعی: وقتی در ابروهایش از خشم گرهای میزند، قلبش از غم و ناراحتی پر از درد میشود.
هوش مصنوعی: عجب حالی دارد جانم وقتی که او با لبخندش به من نگاه میکند؛ اگر یک دم او را نبینم، احساس ناتوانی و ضعف میکنم.
هوش مصنوعی: زمانی که دنیا از حقیقت و صداقت روی بگرداند، همهچیز به تیرگی میگراید و نه روزی باقی میماند و نه عقل و درک صحیحی برقرار خواهد بود.
هوش مصنوعی: چرا دل محبوب ما از ما دور شده است، در حالی که تنها یک نفس از ما فاصله گرفته؟ چرا فرزند رحمت خدا از ما دوری میکند، در حالی که محبتی وجود دارد؟
هوش مصنوعی: اگر خدا لطفی نداشت، ما در اشتباه بودیم و اگر نه، چرا خوبی او همیشه در دسترس و بیحد و مرز است؟
هوش مصنوعی: اگر تو تمام زیبایی و لطف خود را به صورت آشکار به انسانها میدادی، پس چرا پیامبران باید پردهنشین شوند و در خفا بمانند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مرا ز دیده و دل دور کرد یار چرا
ز دست داد مرا زود آن نگار چرا
به اختیار نبودم جدایی از بر دوست
ز ما کناره گزید او به اختیار چرا
مرا ز چشم عنایت فکنده یکباره
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.