ساقی فرخ رخ من جام چو گلنار بده
بهر من ار میندهی بهر دل یار بده
ساقی دلدار توی چاره بیمار توی
شربت شادی و شفا زود به بیمار بده
باده در آن جام فکن گردن اندیشه بزن
هین دل ما را مشکن ای دل و دلدار بده
باز کن آن میکده را ترک کن این عربده را
عاشق تشنه زده را از خم خمار بده
جان بهار و چمنی رونق سرو و سمنی
هین که بهانه نکنی ای بت عیار بده
پای چو در حیله نهی وز کف مستان بجهی
دشمن ما شاد شود کوری اغیار بده
غم مده و آه مده جز به طرب راه مده
آه ز بیراه بود ره بگشا بار بده
ما همه مخمور لقا تشنه سغراق بقا
بهر گرو پیش سقا خرقه و دستار بده
تشنه دیرینه منم گرم دل و سینه منم
جام و قدح را بشکن بیحد و بسیار بده
خود مه و مهتاب توی ماهی این آب منم
ماه به ماهی نرسد پس ز مه ادرار بده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: ساقی! با ظاهری زیبا، برای من جامی چون گلنار بده. اگر برای من شراب نمیآوری، حداقل برای دل یار من بیاور. تو دلدار منی و درمان دردهایم، پس زود شربت شادی و سلامتی را به من بده. باده را در جام بریز و از اندیشهها فاصله بگیر، نگذار دل ما بشکند و به ما عشق و محبت بده. میکده را باز کن و از جنجالها دور شو، چرا که عاشقان تشنه به نوشیدنی از خم میباشند. جان و دل من به بهار و زیبایی وابسته است، پس بهانهتراشی نکن و به من زیبایی و جذابیت بده. اگر در دام فریب افتادهای، زودتر خارج شو؛ آنچه ما را شاد میکند، دور کردن دشمنان است. غم و آه نده و فقط به شادی راه بده. ما همگی تشنه دیدار و مدهوش از عشقیم؛ پس برای سیراب شدن، چیزی به ما بده. من همیشه تشنهام و با دل و جان گرم، جام و قدح را بشکن و به من شراب بیحد و مرز بده. تو خود ماه و مهتابی و من هم ماهی این آب؛ پس برای من از نور ماه نیز بیشتر بده.
هوش مصنوعی: ای ساقی خوشرو، برای من جامی مانند میوهی گلابی بده. اگر نمیخواهی به من شراب بدهی، لااقل چیزی برای دل یارم فراهم کن.
هوش مصنوعی: ای ساقی، محبوب تو دارویی برای درد و بیماری من هستی، زود شربت شادابی و درمان را به من بده.
هوش مصنوعی: نوشیدنی را در آن جام بریز و با افکار خیالی خود بازی کن. ای دل، نگذار که دل ما بشکند و به محبوب خود بگو که بیاید.
هوش مصنوعی: در میخانه را باز کن و شلوغی و جنجال را رها کن. به عاشق تشنهای که از خم خماری کارش به جنون کشیده است، باده بنوشان.
هوش مصنوعی: بهار و چمن جانانگیز است و سرو و سمن به زیباییشان جلوه میدهند. پس ای معشوقهی دلربا، حُسنت را نپوشان و اجازه بده تا زیباییات را به نمایش بگذاریم.
هوش مصنوعی: اگر پای خود را در تلهٔ حیلهگری گذاشته و از دستان مستی رها شوی، دشمنان ما خوشحال خواهند شد و به نابینایی بیگانگان خواهید دچار شد.
هوش مصنوعی: غم و اندوه را به خود راه نده و جز شادی و خوشحالی، فکری به سر نداشتن. آه و نالهای که بیفایده است را رها کن و اگر راهی وجود ندارد، در برابر سختیها تسلیم نشو و بار زندگی را به دوش بکش.
هوش مصنوعی: ما همه مست و شیدای دیدار معشوق هستیم و برای دستیابی به بقا و جاودانگی، در برابر سقا (آبریز) باید عبا و دستارمان را تقدیم کنیم.
هوش مصنوعی: من همیشه تشنه چیزهای قدیمی هستم و در دل و سینهام آتش عشق میسوزد. بیپروا و بهوفور باده را بیاور و جام و قدح را بشکن.
هوش مصنوعی: من هم مانند ماه و نور ماه تو در این آب هستم. ماه هرگز به ماهی نمیرسد، پس از مه به من کمک کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.