شب شد ای خواجه ز کی آخر آن یار تو کو
یار خوش آواز تو آن خوش دم و شش تار تو کو
یار لطیف تر تو خفته بود در بر تو
خفته کند ناله خوش خفته بیدار تو کو
گاه نماییش رهی گوش بمالیش گهی
دم ز درون تو زند محرم اسرار تو کو
زنده کند هر وطنی ناله کند بیدهنی
فتنه هر مرد و زنی همدم گفتار تو کو
دست بنه بر رگ او تیز روان کن تک او
ای دم تو رونق ما رونق بازار تو کو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به جستجوی یار خود میپردازد و میپرسد که یار خوشآوازش کجاست. او توصیف میکند که یار لطیف و عزیزش در خواب است و نالههای شیرین او بیدار شود. شاعر خواهان حضوری مؤثر از یار است که بتواند زندگی را دوباره زنده کند و شور و شوقی به ارمغان بیاورد. در نهایت، او از یار میخواهد که مانند دم خود، رونق و نشاطی به زندگیاش ببخشد.
هوش مصنوعی: شب شده است و من در جستجوی محبوب تو هستم. کجا رفته است آن دوست با صدای دلنشین و نازک که همچون ساز ششتار است؟
هوش مصنوعی: نزدیک تو، دوست نرمدل و دلنشینت خوابیده است. او در حالی که در آغوشت خوابیده، نالهای زیبا سر میدهد. حالا بگو کجایی تا بیدارت کند.
هوش مصنوعی: گاهی عشق به تو از دور خود را نشان میدهد و گاهی رازهای درونت را فاش میکند.
هوش مصنوعی: هر سرزمینی که زنده باشد، صدای نالهی انسانها را میتواند بشنود، بیآنکه نیازی به زبان و بیان داشته باشند. اینجا هم صحبت تو کجاست؟
هوش مصنوعی: آهسته دست بر رگ او بزن و او را به شتاب به حرکت درآور، زیرا وجود تو باعث سرزندگی و نشاط ماست و رونق تو به رونق بازار ما میافزاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
کار جهان هر چه شود کار تو کو بار تو کو
گر دو جهان بتکده شد آن بت عیار تو کو
گیر که قحط است جهان نیست دگر کاسه و نان
ای شه پیدا و نهان کیله و انبار تو کو
گیر که خار است جهان گزدم و مار است جهان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.