تو نقد قلب را از زر برون کن
وگر گوید زرم زوتر برون کن
که بیگانه چو سیلاب است دشمن
ز بامش تو بران وز در برون کن
مگسها را ز غیرت ای برادر
از این بزم پر از شکر برون کن
دو چشم خاین نامحرمان را
از آن زیب و جمال فر برون کن
اگر کر نشنود آواز آن چنگ
اگر تانی کری از کر برون کن
چو مستان شیشه اندر دست دارند
دلی کو هست چون مرمر برون کن
نران راه معنی عاشقانند
نر شهوت بود چون خر برون کن
بریزیدست شهوت پر و بالش
از این مرغان نیکو پر برون کن
چو بنده شمس تبریزی نباشد
تو او را آدمی مشمر برون کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.