صد گوش نوم باز شد از راز شنودن
بی بوددهنده نتوان زادن و بودن
استودن تو باد بهار آمد و من باغ
خوش حامله می گردد اجزا ز ستودن
بر همدگر افتادن مستان چه لطیف است
وز همدگر آن جام وفا را بربودن
ای آنک به عشق رخ تو واجب و حق است
آیینه دل را ز خرافات زدودن
آواز صفیر تو شنیدیم و فریضه است
این هدهد جان را گره از پای گشودن
تا چند در این ابر نهان باشد آن ماه
جانها به لب آمد هله وقت است نمودن
ای گلشن روی تو ز دی ایمن و فارغ
وی سنبل ابروی تو ایمن ز درودن
ساقی چو توی کفر بُوَد بودنِ هشیار
وان شب که توی ماه حرام است غنودن
چون آمد پیراهن خوش بوی تو یوسف
بس بارد و سرد است کنون لخلخه سودن
گفتم که ببوسم کف پای تو مرا گفت
آن جسم بود کش بتوانند بسودن
پس تا شه ما گوید کو راست مسلم
پر کردن افهام و بر افهام فزودن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به راز شنیدن و وجود عشق اشاره میکند. او با استفاده از تشبیهات مختلف، زیبایی بهار و حس عشق را به تصویر میکشد. شاعر به لطافت روابط عاطفی و خالصانه اشاره میکند و تأکید دارد که عشق حقیقی باید از افکار نادرست و خرافات پاک شود. همچنین، او به جلوههای زیبایی و عشق به معشوق اشاره میکند و خواهان ظهور عشق و جمال است. در نهایت، او به تأثیرات عمیق عشق و احساسات بر جان انسانها اشاره دارد و از اهمیت آن در زندگی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: صد گوش نوم، به راز شنیدن گشوده شد. اگر نباشد کسی که برساند، نمیتوان زادن و بودنی داشت. این معنی بیانگر این است که اگر فردی وجود نداشته باشد که مفاهیم را منتقل کند، فهم و وجود چیزها ممکن نمیشود.
هوش مصنوعی: بهار آمده و من با شوق به گل و گیاه مینگرم، و این فضا از زیبایی و طراوت به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: افتادن مستها به هم چقدر زیباست و چگونه میتوانند در این حال، جام وفای یکدیگر را ببرند.
هوش مصنوعی: ای کسی که محبت چهرهات واجب و ضروری است، باید دل را از خیالهای نابجا پاک کرد.
هوش مصنوعی: صدای پرواز تو را شنیدیم و این رسالت است، همانطور که هدهد جان را از قید و بند آزاد میکند.
هوش مصنوعی: چقدر باید در این ابر پنهان بماند آن ماهی که جانها را ز آن لبریز کرده؟ هان، وقت آن است که خود را نشان دهد.
هوش مصنوعی: ای گلشن زیبای تو از روزهای گذشته در امان و آسوده است و سنبل ابروی تو هم از آزار و ناراحتی در امان است.
هوش مصنوعی: اگر ساقی مثل تو کافر باشد، پس داشتن آگاهی و هوشیاری در آن شب که تو در حال گناه و نافرمانی هستی، بیمعناست.
هوش مصنوعی: وقتی پیراهن خوشبو و زیبا تو نزد من میآید، حالا به قدری بارانی و سرد است که نمیتوانم از آن لذت ببرم.
هوش مصنوعی: گفتم که میخواهم پای تو را ببوسم، او گفت که تنها یک جسم است و فرقی ندارد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی رهبر و ولی ما چیزی را بیان میدارد، لازم است که ما به درستی آن را درک کنیم و بر آگاهیهای خود بیفزاییم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا چند به عیب من وما چشمگشودن
آیینهٔ ما آب شد از شرم نمودن
مانند شرر دانهٔ بیحاصل ما را
نا کاشته دیدند سزاوار درودن
زین بیش کهکاهیدی از اسباب تعین
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.