میشدی غافل ز اسرار قضا
زخم خوردی از سلحدار قضا
این چه کار افتاد آخر ناگهان
این چنین باشد چنین کار قضا
هیچ گل دیدی که خندد در جهان
کو نشد گرینده از خار قضا
هیچ بختی در جهان رونق گرفت
کو نشد محبوس و بیمار قضا
هیچ کس دزدیده روی عیش دید
کو نشد آونگ بر دار قضا
هیچ کس را مکر و فن سودی نکرد
پیش بازیهای مکار قضا
این قضا را دوستان خدمت کنند
جان کنند از صدق ایثار قضا
گرچه صورت مرد جان باقی بماند
در عنایتهای بسیار قضا
جوز بشکست و بمانده مغز روح
رفت در حلوا ز انبار قضا
آنک سوی نار شد بیمغز بود
مغز او پوسید از انکار قضا
آنک سوی یار شد مسعود بود
مغز جان بگزید و شد یار قضا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به موضوع قضا و قدر و تأثیر آن بر زندگی انسانها میپردازند. شاعر به بررسی حوادث ناگهانی و سرنوشتساز میپردازد و میگوید که هیچ کس نمیتواند از اثرات قضا فرار کند. او به نارضایتیها، دردها و محدودیتهایی که قضا به همراه دارد، اشاره میکند و به این نکته میرسد که هیچ خوشبختی بدون چالش و رنج وجود ندارد. همچنین، او میگوید که این قضا آخری به مرگ یا تغییر حالتی منجر میشود و تأکید میکند که در نهایت، باید با واقعیتهای قضا و قدر زندگی سازگار شد.
هوش مصنوعی: اگر به اسرار تقدیر بیتوجه میشدی، از دست تقدیر آسیب میدیدی.
هوش مصنوعی: چرا ناگهان این حادثه پیش آمد و این گونه سرنوشت رقم خورد؟
هوش مصنوعی: هیچ گلی را در دنیا ندیدی که لبخند بزند، مگر اینکه از برهوت سرنوشت و مشکلات دچار اندوه باشد.
هوش مصنوعی: هیچ بختی در دنیا به اوج و شکوفایی نرسید، مگر آنکه در برابر سرنوشت و مشکلات از پا درنیامد و تسلیم نشد.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند با شادی و لذت زندگی کند، مگر اینکه تقدیر و سرنوشت او را به مرحلهای غیرمنتظره ببرد.
هوش مصنوعی: هیچکس با حیله و ترفند نتوانسته در برابر سرنوشت بازیهای فریبنده موفق باشد.
هوش مصنوعی: دوستان در این سرنوشت، با تمام وجودشان کمک میکنند و از روی صداقت و فداکاری، جان خود را فدای دیگران میکنند.
هوش مصنوعی: اگرچه ظاهر انسان حفظ میشود، اما در مقابل تأثیرات و حوادث سرنوشت، روح او تحت تأثیر قرار میگیرد و دچار تغییرات میشود.
هوش مصنوعی: گردو شکسته شد و مغز آن باقی ماند، روح در سرنوشت به شیرینی حلوایی از انبار تقدیر رفت.
هوش مصنوعی: شخصی که به سمت نار میرود، از عقل و درک بیبهره است و در اثر انکار سرنوشت، فهم و عقل او فاسد شده است.
هوش مصنوعی: مسعود به سمت یارش رفت و جانش را فدای او کرد و سرنوشت را پذیرفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.