از یکی آتش برآوردم تو را
در دگر آتش بگستردم تو را
از دل من زادهای همچون سخن
چون سخن آخر فروخوردم تو را
با منی وز من نمیداری خبر
جادو ام من جادویی کردم تو را
تا نیفتد بر جمالت چشم بد
گوش مالیدم بیازردم تو را
دائم اقبالت جوان شد ز آنچ داد
این کف دست جوانمردم تو را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر، به نوعی عشق و جاذبهای که نسبت به معشوق دارد را توصیف میکند. شاعر میگوید که مانند آتش، احساساتش را برای معشوقش شعلهور کرده و در دلش مانند کلامی زیبا، او را پرورش داده است. هرچند معشوق از او خبر ندارد، اما شاعر به عنوان یک جادوگر، جادویی در عشق خود به وجود آورده است. او همچنین به محافظت از زیبایی معشوق اشاره کرده و سعی دارد که از آسیبهای خارجی جلوگیری کند. در نهایت، او به تأثیر مثبت و جوانی که این عشق بر زندگیاش گذاشته، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: من از یک منبع آتش را به وجود آوردم و در منبع دیگری آن را گسترش دادم.
هوش مصنوعی: از دل من، تو به وجود آمدهای مانند کلامی شیرین، و به خاطر تو، سخن آخر را در خود جای دادهام.
هوش مصنوعی: تو با منی اما از حال و احوالم بیاطلاعی. من جادوگری هستم و جادویی را بر تو انجام دادهام.
هوش مصنوعی: برای اینکه کسی به زیباییات نگاه بدی نیندازد، به خودم زحمت دادم و تو را آزردم.
هوش مصنوعی: همیشه به خاطر مهربانی و کمکی که از من میپذیری، جوان و پرانرژی باقی میمانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ز آتش شهوت برآوردم تو را
و اندر آتش بازگستردم تو را
از دل من زادهای همچون سخن
چون سخن من هم فروخوردم تو را
با منی وز من نمیدانی خبر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.