به جان عشق که از بهر عشق دانه و دام
که عزم صد سفرستم ز روم تا سوی شام
نمیخورم به حلال و حرام من سوگند
به جان عشق که بالاست از حلال و حرام
به جان عشق که از جان جان لطیفتر است
که عاشقان را عشق است هم شراب و طعام
فتاده ولوله در شهر از ضمیر حسود
که بازگشت فلان کس ز دوست دشمن کام
نه عشق آتش و جان من است سامندر
نه عشق کوره و نقد من است زر تمام
نه عشق ساقی و مخمور اوست جان شب و روز
نه آن شراب ازل را شدهست جسمم جام
نهاده بر کف جامی بر من آمد عشق
که ای هزار چو من عشق را غلام غلام
هزار رمز به هم گفته جان من با عشق
در آن رموز نگنجیده نظم حرف و کلام
بیار باده خامی که خالی است وطن
که عاشق زر پخته ز عشق باشد خام
ورای وهم حریفی کنیم خوش با عشق
نه عقل گنجد آن جا نه زحمت اجسام
چو گم کنیم من و عشق خویشتن در می
بیاید آن شه تبریز شمس دین که سلام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و تمایل به آن نوشته شده است. شاعر بیان میکند که عشق برایش مهمتر از استفادههای مادی و دنیوی است و او حاضر است برای عشق سفرهای طولانی را به جان بَخشد. او به قدری تحت تأثیر عشق قرار دارد که حلال و حرام برایش اهمیت ندارد و عشق را فراتر از دغدغههای روزمره زندگی میداند. شاعر همچنین از شوری که عشق در او ایجاد کرده و دوری از حسادت و ناهنجاریهای اجتماعی میگوید. او عشق را عنصری عمیق و فراتر از تصور عقلانی میداند و در نهایت به تبریز و شمس دین اشاره میکند که نماد عشق و نورانیت است.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق، زندگیم را فدای عشق کردهام و به خاطر آن به سفرهای زیادی میروم، از روم تا شام.
هوش مصنوعی: به هیچکدام از قوانین حلال و حرام پایبند نیستم، زیرا به عشق قسم میخورم که ارزش و مقام عشق از این قوانین بالاتر است.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق قسم که عشق از جان هم لطیفتر است، زیرا برای عاشقان، عشق هم مانند شراب و هم مانند غذاست.
هوش مصنوعی: در شهر شایعات و هیاهوهایی به وجود آمده است به دلیل حسادت برخی افراد که از برگشتن کسی که با دوستش رابطهای دارد، خوشحال نیستند و از این موضوع ناراحتاند.
هوش مصنوعی: عشق نه یکی آتش سوزان و جان بخش است برای من، و نه مانند کورهای است که فقط پول و ارزش مادی را به من میدهد.
هوش مصنوعی: عشق او تنها احساس من نیست و هر دو روز و شب من را به خود مشغول کرده است. این شراب ابدی که از آن صحبت میشود، اکنون در وجود من جاری شده است و من شکل و جسم آن شدهام.
هوش مصنوعی: عشق به من جامی داد و گفت که من مانند هزاران دیگر در زنجیر عشق هستم.
هوش مصنوعی: هزاران راز بین من و عشق وجود دارد که در آن رموز، نظم کلمات و صحبتها جا نمیگیرد.
هوش مصنوعی: شراب جوانی را بیاور، چون وطن خالی است. عاشق واقعی باید از عشق ناب و تازه بهرهمند شود، نه عشق پخته و متظاهر.
هوش مصنوعی: بالاتر از تصورات و خیالات، عشق توانایی دارد که ما را به جایی برساند که نه عقل در آنجا جای دارد و نه تلاشهای جسمی. در این فضا، فقط عشق میتواند ما را خوشحال کند.
هوش مصنوعی: وقتی من و عشقام را گم کنیم، آن وقت شمس دین تبریزی میرسد و سلامی به ما میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام
بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام
یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند
دگر که: عاشق گویند عاشقان را نام
دریغم آید چون مر تو را نکو خوانند
[...]
سرودگوی شد آن مرغک سرودسرای
چو عاشقی که به معشوق خود دهد پیغام
همی چه گوید؟ گوید که: عاشقا، شبگیر
بگیر دست دلارام و سوی باغ خرام
امید نیکی و تاج ملوک و صدر کرام
بزرگ خسرو آزادگان و فخر انام
بمین دولت و دولت بدو همیشه عزیز
امین ملت و ملت بدو گرفته نظام
سپهر کلی و جزوی بدو نموده هنر
[...]
دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام
بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام
یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند
دگر که عاشق گویند عاشقان را نام
دریغم آید چون مر ترا نکو خوانند
[...]
بنفشه زلف من آن سرو قد سیم اندام
بر من آمد وقت سپیده دم به سلام
درست گفتی کز عارضش برآمده بود
گه فرو شدن تیره شب سپیده بام
ز عود هندی پوشیده بر بلور زره
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.