بدار دست ز ریشم که بادهای خوردم
ز بیخودی سر و ریش و سبال گم کردم
ز پیشگاه و ز درگاه نیستم آگاه
به پیشگاه خرابات روی آوردم
خرد که گرد برآورد از تک دریا
هزار سال دود درنیابد او گردم
فراختر ز فلک گشت سینه تنگم
لطیفتر ز قمر گشت چهره زردم
دکان جمله طبیبان خراب خواهم کرد
که من سعادت بیمار و داروی دردم
شرابخانه عالم شدهست سینه من
هزار رحمت بر سینه جوامردم
هزار حمد و ثنا مر خدای عالم را
که دنگ عشقم و از ننگ خویشتن فردم
چو خاک شاه شدم ارغوان ز من رویید
چو مات شاه شدم جمله لعب را بردم
چو دانهای که بمیرد هزار خوشه شود
شدم به فضل خدا صد هزار چون مردم
منم بهشت خدا لیک نام من عشق است
که از فشار رهد هر دلی کش افشردم
رهد ز تیر فلک وز سنان مریخش
هر آن مرید که او را به عشق پروردم
چو آفتاب سعادت رسید سوی حمل
دو صد تموز بجوشید از دی سردم
خموش باش که گر نی ز خوف فتنه بدی
هزار پرده دریدی زبان من هر دم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حالاتی چون مستی و بیخبری سخن میگوید. او میگوید که تحت تأثیر شراب، از هویت و آگاهی خویش فاصله گرفته و به خرابات (محلهای ویرانه و نابسامان) مراجعه کرده است. او به ناتوانی خرد در درک عمیقتر اشاره کرده و سینهاش را تنگ و چهرهاش را زرد توصیف میکند. شاعر در این مسیر به دنبال درمان و خوشبختی است و میخواهد دکان پزشکان را خراب کند، زیرا خود شرابخانهای از رحمت و عشق درونش ایجاد کرده است. او به ستایش خداوند میپردازد و عشق را بهعنوان بهشت الهی خود معرفی میکند. در انتها، شاعر به قدرت عشق و اثر آن بر مریدان و انسانها تأکید میکند و خواستار سکوت برای جلوگیری از فتنههای کلامی میشود.
هوش مصنوعی: دست از ریش من بردار، چرا که به خاطر نوشیدن محصول بیخود شدن، سر و ریش و سبیلم را گم کردهام.
هوش مصنوعی: من از مقام و منزلتهای رسمی بیخبرم و به همین دلیل به خرابات، جایی که عشق و آزادگی در آن است، روی آوردهام.
هوش مصنوعی: خرد مانند دریا است که در طول هزار سال، حتی یک ذره دود ایجاد نمیکند.
هوش مصنوعی: سینهام که تنگ و محدود است، به وسعت آسمان تبدیل شده و چهرهام که زرد و نگران بود، به لطافت ماه درآمده است.
هوش مصنوعی: من میخواهم تمام دکانهای پزشکان را در هم بریزم؛ زیرا من خودم خوشبختی بیمار و درمان دردهای او را در دست دارم.
هوش مصنوعی: در دل من، دنیای پر از عشق و رحمت وجود دارد، و این دل به مانند مراکز جمع آوری محبت و سخاوت است.
هوش مصنوعی: من هزار بار خداوند عالم را سپاس میگویم، زیرا عشق من باعث شده که از ننگ و عیبهای خودم جدا شوم.
هوش مصنوعی: زمانی که به مقام شاهی رسیدم، مانند خاکی شدم که گل ارغوان از من رویید. وقتی دیگر در این مقام باقی نماندم، همه بازیها و سرگرمیها را کنار گذاشتم.
هوش مصنوعی: مانند دانهای که میمیرد و از آن هزار خوشه رشد میکند، من نیز به فضل خدا به اندازهای زیاد شدم که همچون مردم.
هوش مصنوعی: من خود بهشت خدا هستم، اما نام من عشق است. من آنچنان قدرتی دارم که میتوانم هر دلی را از فشار و سختی نجات دهم.
هوش مصنوعی: از تیرهای سرنوشت و نیزههای تقدیر رها شو، هر کسی که من او را به عشق پرورش دادهام.
هوش مصنوعی: زمانی که آفتاب خوشبختی به سمت نوزاد حمل میآید، دوصد روز تابستان از سرمای دی ماه شکوفا میشود.
هوش مصنوعی: سکوت کن که اگر از ترس مشکلاتی پیش بیاید، زبان من هر لحظه هزاران پرده را کنار میزند و چیزهایی را فاش میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هزار عهد بکردم که گرد عشق نگردم
همی برابرم آید خیال روی تو هر دم
نخواستم که بگویم حدیث عشق و چه حاجت
که آب دیده سرخم بگفت و چهره زردم
به گلبنی برسیدم مجال صبر ندیدم
[...]
شبانِ تا به سحر گردِ شهر می گردم
کسی نکرد ازین بی خودی که من کردم
به اختیار گدا دل به پادشاه دهد
به دستِ خود چه بلا با سر خود آوردم
غم نمی خورد آن کس که در محبّتِ او
[...]
بحل کن آن همه خونها که در غمت خوردم
که عمری از دل و جان شکر این کرم کردم
حدیث وصل نگویم که گفته شد روزی
ز بخت بد چه لگدها که بر جگر خوردم
بمردم و ندهم درد خود برون، زیراک
[...]
ز درد درد تو بسیار خون دل خوردم
خمیر عیش ولی شد سرشته زان دردم
جواب داد که رخت از جهان برون بردم
یهود و عاصی و مردود و روسیه مردم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.