سالکان راه را محرم شدم
ساکنان قدس را همدم شدم
طارمی دیدم برون از شش جهت
خاک گشتم فرش آن طارم شدم
خون شدم جوشیده در رگهای عشق
در دو چشم عاشقانش نم شدم
گه چو عیسی جملگی گشتم زبان
گه دل خاموش چون مریم شدم
آنچ از عیسی و مریم یاوه شد
گر مرا باور کنی آن هم شدم
پیش نشترهای عشق لم یزل
زخم گشتم صد ره و مرهم شدم
هر قدم همراه عزرائیل بود
جان مبادم گر از او درهم شدم
رو به رو با مرگ کردم حربها
تا ز عین مرگ من خرم شدم
سست کردم تنگ هستی را تمام
تا که بر زین بقا محکم شدم
بانگ نای لم یزل بشنو ز من
گر چو پشت چنگ اندر خم شدم
رو نمود الله اعلم مر مرا
کشته الله و پس اعلم شدم
عید اکبر شمس تبریزی بود
عید را قربانی اعظم شدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر تجربههای عمیق عرفانی و روحانی است. شاعر، با اشاره به مراحل مختلف سلوک، از پیوستن به جمع سالکان و نزدیکان به خداوند شروع میکند و به مراحل عشق و تحول روحیاش اشاره دارد. او به صورت نمادین، دگرگونیهای درونی خود را توصیف میکند که در آن به شکل مریم و عیسی درمیآید و بر تجربههای جانکاه عشق و مرگ غلبه میکند. همچنین، شاعر از تنهایی و زخمهای عشق سخن میگوید و به احساس اتصال به بقا و حقیقتی بالاتر از دنیا اشاره دارد. در نهایت، او عید شمس تبریزی را به عنوان نمادی از قربانی کردن خود و رسیدن به عرفان عمیقتر معرفی میکند.
هوش مصنوعی: در مسیر روحانی خود به مرتبهای رسیدم که احترام و اعتماد سالکان را کسب کردم و اکنون با ساکنان قدس و دلان پاک همصحبت و همدل شدهام.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که وقتی طارم (به معنای بلندی یا عرش) را دیدم، احساس کردم که از هر طرف در خاک فرو رفتهام و آن طارم برای من مانند فرشی شده است. در واقع، نشاندهنده غرق شدن در زیبایی و شکوه آن فضا و احساس تعلق عمیق به آن میباشد.
هوش مصنوعی: عشق به اندازهای در وجودم جاری شده که انگار خونم تبدیل به عشق شده و در دل عاشقانش تبدیل به اشک میشود.
هوش مصنوعی: گاهی همچون عیسی با کلام خود مردم را به شگفتی میآورم و گاهی مثل مریم، در دل خاموش و بیصدا میمانم.
هوش مصنوعی: هر چیزی که درباره عیسی و مریم گفته شده، اگر تو به من ایمان بیاوری، من نیز به آن صورت میشوم.
هوش مصنوعی: در برابر دردها و زخمهای ناشی از عشق، بارها آسیب دیدهام و در نتیجه به شخصی تسکیندهنده و مرهم تبدیل شدهام.
هوش مصنوعی: هر گام که برمیدارم، فرشته مرگ در کنارم است. اگر از او فاصله بگیرم، جانم را از دست میدهم.
هوش مصنوعی: من به مقابله با مرگ پرداختم و با وجود چالشهایی که داشتم، از واقعیت مرگ احساس شادی و آرامش پیدا کردم.
هوش مصنوعی: من تمام تلاش خود را کردم تا از ناپایداری زندگی آزاد شوم و بخشی از وجودم را بر ثبات و پایداری ساختار زندگیم متمرکز کنم.
هوش مصنوعی: صدای نای همیشگی را از من بشنو، وقتی که در حالت خمیده به پشت چنگ نشستهام.
هوش مصنوعی: خداوند به من نشان داد که چه کسی مرا به قتل رسانده است و پس از آن به حقیقت پی بردم.
هوش مصنوعی: روز بزرگ جشن شمس تبریزی برای من بود و در آن روز به مقام بلندتری نزدیکتر شدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
من نماندم آن زمان و گم شدم
همچنان یک قطره در قلزم شدم
موزه بربودی و من درهم شدم
تو غمم بردی و من در غم شدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.