گر مرا خار زند آن گل خندان بکشم
ور لبش جور کند از بن دندان بکشم
ور بسوزد دل مسکین مرا همچو سپند
پای کوبان شوم و سوز سپندان بکشم
گر سر زلف چو چوگانش مرا دور کند
همچنین سجده کنان تا بن میدان بکشم
لعل در کوه بود گوهر در قلزم تلخ
از پی لعل و گهر این بخورم آن بکشم
این نبودهست و نباشد که من از طنز و گزاف
گهر از ره ببرم لعل بدخشان بکشم
رخم از خون جگر صدره اطلس پوشید
چه شود گر ز خطا خلعت سلطان بکشم
من چو در سایه آن زلف پریشان جمعم
لازمم نیست که من راه پریشان بکشم
همرهانم همه رفتند سوی رهزن دل
بگشایید رهم تا سوی ایشان بکشم
گر کسی قصه کند بارکشی مجنونی
از درون نعره زند دل که دو چندان بکشم
ور به زندان بردم یوسف من بیگنهی
همچو یوسف بروم وحشت زندان بکشم
گر دلم سر کشد از درد تو جان سیر شود
جان و دل تا برود بیدل و بیجان بکشم
شور و شر در دو جهان افتد از عنبر و مشک
چونک من دامن مشکین تو پنهان بکشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات شدید عاشقانه و دردهای ناشی از عشق میپردازد. او میگوید که اگرچه معشوق ممکن است به او آسیب بزند یا دلش را بسوزاند، او همچنان به عشقش ادامه میدهد و در پی زیباییها و ارزشهاست. او به تمثیلهای مختلفی از جمله گل، لعل و گوهر اشاره میکند و نشان میدهد که عشقش عمیقتر از آن است که تحت تأثیر دشواریها قرار گیرد. همچنین، او از خیال و درد ناشی از دوری و بیقدری، برای توصیف عشقش استفاده میکند و به انتظار دیدار معشوق و بودن در کنار او اشاره دارد. در نهایت، عشق را به عنوان یک شور و شر توصیف میکند که همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: اگر آن گل خندان مرا با خارهایش آزار دهد، او را میکشم. اگر لبش به ناحق بر من بیرحمی کند، از ریشهاش نابودش میکنم.
هوش مصنوعی: اگر دل بیچارهام بسوزد، مانند آتشی که در چوبهای سپند (نوعی چوب خوشبو) میافتد، به تپش و جنبش در میآیم و آن سوختن را به جان تحمل میکنم.
هوش مصنوعی: اگر او با زلفش مرا دور کند، من با تمام وجود و خضوع به سجده میافتم تا به میدان عشق نزدیک شوم.
هوش مصنوعی: در دل کوه جواهری پرارزش نهفته است، اما در دریا نیز مرواریدی وجود دارد که تلخی آن را نمیتوان نادیده گرفت. من در تلاش هستم که این جواهر و آن مروارید را بیابم، حتی اگر برای رسیدن به آنها دشواریها و چالشهایی را تحمل کنم.
هوش مصنوعی: این در واقع به این معناست که من هرگز از شوخی و دلخوشی، ارزشها و زیباییها را نادیده نمیگیرم و نمیتوانم با تکیه بر مسخرگی، چیزهای باارزش را به دست بیاورم.
هوش مصنوعی: اگر چه چهرهام از تحمل درد و رنج به رنگ خون درآمده است، چه فایدهای دارد اگر با اشتباه خود جامهی سلطنت را بر کنم و به آن دست یابم؟
هوش مصنوعی: من در زیر سایه آن موهای درهم و برهم تو قرار دارم، نیازی نیست که من خود را درگیر راهی پر از آشفتگی کنم.
هوش مصنوعی: دوستانم همه رفتند و به یک راهزن برخورد کردند. ای دروازهبان دل، مرا راه بده تا به سمت آنها بروم.
هوش مصنوعی: اگر کسی داستانی از عشق مجنون را بگوید، دل من از شدت احساس نعره میکشد و میگوید که چقدر بیشتر میتوانم تحمل کنم.
هوش مصنوعی: اگر یوسف من، که بیگناه است، به زندان برود، من نیز مانند یوسف، وحشت زندان را تحمل میکنم.
هوش مصنوعی: اگر دل من از درد تو به جوش بیاید، جان و دل من به شدت خسته میشود و زمانی که بدون دل و جان بروم، جان خود را به خاطر تو فدای میکنم.
هوش مصنوعی: هرج و مرج در دنیا به خاطر بوی خوش عنبر و مشک به راه میافتد، چونکه من دامن مشکین تو را پنهان میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.