این چه کژطبعی بود که صد هزاران غم خوریم
جمع مستان را بخوان تا بادهها با هم خوریم
بادهای کابرار را دادند اندر یشربون
با جنید و بایزید و شبلی و ادهم خوریم
ابر نبود ماه ما را تا جفای شب کشیم
مرگ نبود عاشقان را تا غم ماتم خوریم
نفس ماده کیست تا ما تیغ خود بر وی زنیم
زخم بر رستم زنیم و زخم از رستم خوریم
بود مردم خوار عالم خلق عالم را بخورد
خالق آوردهست ما را تا که ما عالم خوریم
این جهان افسونگرست و وعده فردا دهد
ما از آن زیرکتریم ای خوش پسر که دم خوریم
گر پری زادیم شب جمعیت پریان بود
ور ز آدم زادهایم آن باده با آدم خوریم
گه از آن کف گوهر هستی و سرمستی بریم
گه از آن دف نعره و فریاد زیر و بم خوریم
ماهییم و ساقی ما نیست جز دریای عشق
هیچ دریا کم شود زان رو که بیش و کم خوریم
گه چو گردون از مه و خورشید اشکم پر کنیم
گر چو خورشید آبها را جمله بیاشکم خوریم
شمس تبریزی تو سلطانی و ما بنده توییم
لاجرم در دور تو باده به جام جم خوریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف حال عاشقان و جستجوی شادی و سعادتی میپردازد که در دنیای غم و سختیها تلاش میکنند آن را پیدا کنند. او از جمع مستان دعوت میکند تا با هم باده بنوشند و از دردها و غمها فاصله بگیرند. شاعر به شخصیتهای بزرگی همچون جنید و بایزید اشاره میکند و نشان میدهد که در جمع عشق و صفا، حتی مرگ و غم نیز قابل تحملتر میشود. او به دنیای فانی و فریبنده اشاره کرده و بیان میکند که در تلاش برای رسیدن به عوالم بالاتر و عشق، با هم همراه میشوند. بهطور کلی، این شعر بازتابی از عشق، سعادت و تلاش برای فرار از غمها و سختیهای زندگی است.
هوش مصنوعی: این چه نوع نادرستی است که ما این همه غم و اندوه را تحمل کنیم؟ بیایید جمع مستان را صدا بزنیم تا با هم باده بنوشیم و لحظاتی خوش بگذرانیم.
هوش مصنوعی: در جمعی از بزرگان دین و عرفان، مشروباتی به کسی تقدیم کردند تا در کنار دیگران بنوشد و از لحظات لذت ببرد.
هوش مصنوعی: وقتی ابر بر سر ما نیست، نمیتوانیم از جفای شب رنج بکشیم؛ همچنین اگر مرگ عاشقان وجود نداشته باشد، دلیلی برای عزاداری و غمگینی نخواهیم داشت.
هوش مصنوعی: کیست که نفس ماده را بشناسد تا ما زخم خود را به او بزنیم؟ ما بر رستم زخم میزنیم و خود زخمها را از او میخوریم.
هوش مصنوعی: انسانهای نادان و پست در دنیا باعث آزار و خفت دیگران میشوند. ولی خالق هستی ما را به وجود آورده تا ما درک کنیم و از علم و دانایی بهرهمند شویم.
هوش مصنوعی: این دنیا جذاب و فریبنده است و وعدههای آینده را به ما میدهد، اما ما از آن باهوشتر هستیم، ای پسر خوشحال که در لحظه حال زندگی میکنیم.
هوش مصنوعی: اگر ما از پری زاده شده باشیم، شب جمعه شب جمع شدن پریها بود و اگر از آدم زاده باشیم، آن نوشیدنی را با آدمها مینوشیم.
هوش مصنوعی: گاهی از آن جوهر وجود و خوشیها بهرهمند میشویم و گاهی نیز از صدای دف و نغمههای شاد و پرهیجان لذت میبریم.
هوش مصنوعی: ما مانند ماهی هستیم و تنها چیزی که ما را سیراب میکند، دریای عشق است. هیچ دریایی نمیتواند به خاطر کم و زیاد نوشیدن ما، کوچک شود یا از بین برود.
هوش مصنوعی: گاهی مانند آسمان، چنان که از ماه و خورشید اشکهایم لبریز میشود، اگر مانند خورشید، همه آبها را بدون اشک بنوشم.
هوش مصنوعی: شمس تبریزی، تو دارای مقام سلطنت هستی و ما هم فقط خدمتگزار توییم. پس طبیعی است که در کنار تو از شراب خوشگوار بنوشیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.