وقت آن آمد که من سوگندها را بشکنم
بندها را بردرانم پندها را بشکنم
چرخ بدپیوند را من برگشایم بند بند
همچو شمشیر اجل پیوندها را بشکنم
پنبهای از لاابالی در دو گوش دل نهم
پند نپذیرم ز صبر و بندها را بشکنم
مهر برگیرم ز قفل و در شکرخانه روم
تا ز شاخی زان شکر این قندها را بشکنم
تا به کی از چند و چون آخر ز عشقم شرم باد
کی ز چونی برتر آیم چندها را بشکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان عزم و ارادهاش برای شکستن قید و بندهای زندگی و فراتر رفتن از پندها و محدودیتها میپردازد. او میخواهد با شجاعت و عزم راسخ، موانع را از سر راه خود بردارد و به دنبال آزادی عاشقانه و حقیقی برود. شاعر با تصاویری از شکست و آزادسازی، نشان میدهد که آماده است تا هر چیزی که مانع عشق و خوشبختیاش میشود را از میان بردارد. او بر این باور است که وقت آن رسیده که از ترسها و شرمها عبور کند و به سمت هدفهای خود پیش برود.
هوش مصنوعی: زمانی فرا رسیده که من عهدها را بشکنم، زنجیرها را از پاهایم بگسلم و نصیحتها را نادیده بگیرم.
هوش مصنوعی: من زنجیرهای این دور و زمانه را یکی یکی باز میکنم و مانند شمشیر مرگ، پیوندها و ارتباطهای محکم را میشکنم.
هوش مصنوعی: به دل خود پنبهای میزنم تا گوشهایم نشنوند، زیرا نمیخواهم نصیحتهای صبر و محدودیتها را بشنوم و میخواهم از این قید و بندها رها شوم.
هوش مصنوعی: من مهر را از در قفل بیرون میآورم و به شیرینیفروشی میروم تا از یکی از شاخهها، این قندها را بشکنم و از آن لذت ببرم.
هوش مصنوعی: تا کی باید از عشق و حالتهای آخرش شرمگین باشم؟ کی میتوانم از این وضعیت فراتر بروم و همهی محدودیتها را بشکنم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.