رفتم تصدیع از جهان بردم
بیرون شدم از زحیر و جان بردم
کردم بدرود همنشینان را
جان را به جهان بینشان بردم
زین خانه شش دری برون رفتم
خوش رخت به سوی لامکان بردم
چون میر شکار غیب را دیدم
چون تیر پریدم و کمان بردم
چوگان اجل چو سوی من آمد
من گوی سعادت از میان بردم
از روزن من مهی عجب درتافت
رفتم سوی بام و نردبان بردم
این بام فلک که مجمع جانهاست
ز آن خوشتر بد که من گمان بردم
شاخ گل من چو گشت پژمرده
بازش سوی باغ و گلستان بردم
چون مشتریی نبود نقدم را
زودش سوی اصل اصل کان بردم
زین قلب زنان قراضه جان را
هم جانب زرگر ارمغان بردم
در غیب جهان بیکران دیدم
آلاجق خود بدان کران بردم
بر من مگری که زین سفر شادم
چون راه به خطه جنان بردم
این نکته نویس بر سر گورم
که سر ز بلا و امتحان بردم
خوش خسپ تنا در این زمین که من
پیغام تو سوی آسمان بردم
بربند زنخ که من فغانها را
سرجمله به خالق فغان بردم
زین بیش مگو غم دل ایرا من
دل را به جناب غیب دان بردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر حالتی از رهایی و ترک تعلقات دنیوی را توصیف میکند. او از زحمتها و نگرانیهای زندگی دنیوی خارج میشود و به سوی جهانی بینشان و بیمرز حرکت میکند. با وداعی از همنشینان خود، به جهانی معنوی و آسمانی میرسد. شاعر در تشبیهی زیبا خود را همچون شکارچی میبیند که به سوی رازهای غیبی پرتاب میشود. او از گذشت زمان و نزدیک شدن به مرگ نترسیده و سعادت را از دست نمیدهد. همچنین نگرانیها و غمهای خود را به خالق منتقل میکند و به نوعی احساس آرامش و شادی در سفر معنویاش دارد. در نهایت، او به غیب و جنان میرسد و پیغام خود را به آسمان میفرستد.
هوش مصنوعی: من از دنیا دور شدم و از تمام سختیها و مشکلاتی که در آن بود، رهایی یافتم.
هوش مصنوعی: به دوستانم وداع گفتم و جانم را بدون نشانهای به جهانی دیگر سپردم.
هوش مصنوعی: از این خانه با شش در، با ظاهری زیبا خارج شدم و به سوی جایی نامعلوم و بینهایت رفتم.
هوش مصنوعی: وقتی که شکارچی پنهان را دیدم، همچون پرندهای که از تیرکمان به پرواز درمیآید، به سرعت و با آمادگی من هم حرکت کردم.
هوش مصنوعی: زمانی که سرنوشت به سمت من آمد، من خوشبختی را از دست دادم.
هوش مصنوعی: از دریچهای که دارم، نوری شگفت مرا روشن کرد. به سمت بام رفتم و نردبانی بردم تا بالا بروم.
هوش مصنوعی: این آسمان که محل تجمع روحهاست، برای من از آنچه در ذهن داشتم، زیباتر و دلانگیزتر است.
هوش مصنوعی: زمانی که شاخه گل من پژمرده شد، دوباره آن را به سوی باغ و گلستان بردم.
هوش مصنوعی: زمانی که هیچ کس نبود تا قیمت و ارزشم را بسنجد، به سرعت آن را به محل اصلی خود منتقل کردم.
هوش مصنوعی: از دل شکسته و آشفتهام، جانم را به زرگر هدیه دادم.
هوش مصنوعی: من در جهانی نامحدود و پنهان چیزی را مشاهده کردم که مانند یک پرچم یا نشانه به سمت دوردستها بردم.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که نباید بر من خرده بگیری، چون از سفر خود خوشحالم و این سفر مرا به سرزمین بهشت هدایت کرده است.
هوش مصنوعی: این نکتهای است که بر سر قبر من نوشتهاند، چون من از بلا و آزمایشها عبور کردهام.
هوش مصنوعی: در این زمین آرام و راحت بخواب، زیرا من پیام تو را به آسمان منتقل کردم.
هوش مصنوعی: به خودت رسیدگی کن و سر به سر من نگذار، زیرا من درد و نالههای خود را مستقیم به خدا میرسانم.
هوش مصنوعی: دیگر از غم دل چیزی نگو، زیرا من دل خود را به عالم غیب سپردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.