گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

مخمورم پرخواره اندازه نمی‌دانم

جز شیوه آن غمزه غمازه نمی‌دانم

یاران به خبر بودند دروازه برون رفتند

من بی‌ره و سرمستم دروازه نمی‌دانم

آوازه آن یاران چون مشک جهان پر شد

ز آواز بشد عقلم آوازه نمی‌دانم

تا روی تو را دیدم من همچو گل تازه

گشتم خرف و کهنه ار تازه نمی‌دانم

گویند که لقمان را یک کازه تنگی بد

زین کوزه میی خوردم کان کازه نمی‌دانم