در مجلس آن رستم در عربده بنشستم
صد ساغر بشکستم آهسته که سرمستم
ای منکر هر زنده خنبک زنی و خنده
ای هم خر و خربنده آهسته که سرمستم
ای عاقل چون لنگر ای روت چو آهنگر
در دلبر ما بنگر آهسته که سرمستم
تو شخصک چوبینی گر پیشترک شینی
صد دجله خون بینی آهسته که سرمستم
کاهل مشو ای ساقی باقی است ز ما باقی
پر ده می راواقی آهسته که سرمستم
آنها که ملولانند زین راه چه گولانند
بس سرد فضولانند آهسته که سرمستم
شمس الحق آزاده تبریز و می ساده
تا حشر من افتاده آهسته که سرمستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از مولانا به بیان شادی و مستی در مجالس میپردازد. شاعر از حالتی شاداب و سرمستی صحبت میکند که در آن، با شکستن ساغرها و نوشیدن، از زندگی لذت میبرد. او به افرادی که از شادی و خنده دوری میکنند، میگوید که از این خوشیها غافلاند و نمیدانند که در واقع چه چیزی را از دست میدهند. همچنین به عاقلان و خردمندان توصیه میکند که به زیباییها و دلبرها نگاه کنند و از زندگی لذت ببرند. در نهایت، اشاره به شمس و می ساده نشاندهنده دوران خوش و روح آزاد اوست که تا ابد با او خواهد بود.
هوش مصنوعی: در محفل آن دلاور بزرگ نشستم و به خوشگذرانی پرداختم. آنقدر نوشیدم که چندین لیوان را به زمین انداختم، اما به آرامی و با حالتی شگفتآور در عالم مستی غرق بودم.
هوش مصنوعی: ای کسی که انکار میکنی، هر لحظه در حال شادی و خندهای، اما به آرامی، چون من در حال مستی هستم.
هوش مصنوعی: ای عاقل، تو مانند لنگری باش و آرامش را حفظ کن، و مثل آهنگری که در حال کار است، به دلبر ما نگاه کن. آهسته و با احتیاط، زیرا من در عالم مستی به سر میبرم.
هوش مصنوعی: اگر مانند یک شخص چوبین و بیاحساس به جلو بروی، در آن صورت خونهای بسیاری از دجله را مشاهده خواهی کرد، پس با آرامش و خونسردی پیش رو.
هوش مصنوعی: ای ساقی، تن پرهیز را کنار بگذار و از ما نگذار، هنوز شراب باقی است. آرام آرام به من بده، چون уже مست و خوشحال هستم.
هوش مصنوعی: افرادی که از این مسیر خسته و ناامید هستند، در واقع سادهلوحی میکنند و خود را به زحمت میاندازند. آنها در حالی که در فضای سرد و بیفایدهای هستند، باید با احتیاط و آرامش رفتار کنند.
هوش مصنوعی: شمس الحق، مرد آزاد و عاشق شراب تبریز، تا روز قیامت در ذهن من جا دارد و به آرامی در حال سرمستی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گر بیدل و بیدستم وز عشق تو پابستم
بس بند که بشکستم آهسته که سرمستم
در مجلس حیرانی جانی است مرا جانی
زان شد که تو می دانی آهسته که سرمستم
پیش آی دمی جانم زین بیش مرنجانم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.