آن یار ترش رو را این سوی کشانیدش
زین ساغر خندان رو جامی بچشانیدش
زین باده نخوردست او زان بارد و سردست او
با این همه بدهیدش جامی بپزانیدش
او سرکه چرا آرد غوره ز چه افشارد
زان زهر همیبارد تا جمله بدانیدش
آن باده انگوری نفزاید جز کوری
پهلوی چنین باده بالله منشانیدش
باشد بودش سکته در گور نباید کرد
زین آب خضر یک کف در حلق چکانیدش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف یک شخص غمگین و ترشرو میپردازد که به کمک مشروبات، حال و هوایش تغییر میکند. او اشاره میکند که این شخص از بادههای خوشبو و شاداب بهرهمند نیست و حتی با وجود سردی و پژمردگیاش، باید به او جامی بدهند تا از غم و اندوه رهایی یابد. شاعر انتقاد میکند که برخی مشروبات باعث کوری و پیشرفت نکردن میشوند و از اینرو، توصیه میکند به دنبال بادههای حقیقی و پربار بروند. در نهایت، او بر این نکته تأکید میکند که حیات و زندگی واقعی باید درک شود و در مقابله با مرگ نباید سکوت کرد.
هوش مصنوعی: آن معشوق با دلخوری را به این سمت آوردند و از این جام خوشگوار، به او جرعهای نوشاندند.
هوش مصنوعی: او از این مشروب نخورده و هنوز به آن سرد است؛ با این حال، به او جامی بدهید و او را مست کنید.
هوش مصنوعی: چرا سرکه از غوره درست میشود و چرا زهر که از آن برمیآید، همه را آگاه کند که به چه دلیل این کار انجام میشود؟
هوش مصنوعی: این بادهٔ انگوری هیچ چیزی به جز نادانی و کور شدن نمیآورد، بنابراین به این نوع باده به هیچ عنوان امیدوار نباشید.
هوش مصنوعی: نباید در گور سکته کرد، بلکه باید از آب خضر یک قطره به حلقش برسانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.