گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

مه تو یار ندارد جز او تو یار مگیر

رخش کنار ندارد از او کنار مگیر

جهان شکارگهی دان ز هر طرف صیدی

درآ چو شیر به جز شیر نر شکار مگیر

هوای نفس مهارست و خلق چون شتران

به غیر آن شتر مست را مهار مگیر

وجود جمله غبارست تابش از مه ماست

به ماه پشت میار و ره غبار مگیر

بران ز پیش جهان را که مار گنج تواست

تواش به حسن چو طاووس گیر و مار مگیر

چو خلق بر کف دستت نهند چون سیماب

ز عشق بر کف سیماب شو قرار مگیر

به حس دست بدان ار چه چشم تو بستست

ز گلشن ازلی گل بچین و خار مگیر

به بوی آن گل بگشاد دیده یعقوب

نسیم یوسف ما را ز کرته خوار مگیر

کیست یوسف جان شاه شمس تبریزی

به غیر حضرت او را تو اعتبار مگیر

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۱۵۳ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
نظیری نیشابوری

دچار هرکه شوی جز سراغ یار مگیر

سپند بر سر آتش شو و قرار مگیر

چو وعده دررسد، او خود به یاد می آرد

به ذوق خویش سر راه انتظار مگیر

ز آب و دانه همه وحشیان برآمده اند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه