مستیم و بیخودیم و جمال تو پرده در
زین پس مباش ماها در ابر و پرده در
ما جمع عاشقان تو خوش قد و قامتیم
ما را صلای فتنه و شور و هزار شر
خورشید تافتست ز روی تو چاشتگاه
در عشق قرص روی تو رفتیم بام بر
مستیست در سر از می و این تاب آفتاب
در سر بتافتست پس از دست رفت سر
ای مطرب هوای دل عاشقان روح
بنواز لحن جان که تننتن لطیفتر
تا جانها ز خرقه تنها برون شود
تا بر سرین خرقه رود جان باخبر
از جام صاف باده تو خاشاک جسم را
بردار تا نهیم به اقبال بر به بر
تا دیدهها گذاره شود از حجابها
تا وارهد ز خانه و مان و ز بام و در
سیمرغ جان و مفخر تبریز شمس دین
بیند هزار روضه و یابد هزار پر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به عشق و حالاتی همچون مستی و شوق اشاره دارد. شاعر از زیبایی محبوبش سخن میگوید و بیان میکند که چگونه این زیبایی او را از پردههای پنهانی آزاد کرده و به جمع عاشقان ملحق شده است. او تاکید میکند که عشق و شور زندگی در دلهای عاشقان وجود دارد. همچنین به تأثیرات خورشید و باده اشاره شده که به نوعی نماد روشنی و نشاط هستند. در نهایت، شاعر به جستجوی روح و جان در فراتر از جسم و دنیای مادی پرداخته و تمنای آزادی از حجابها و محدودیتها را دارد. عشق، باده، و زیبایی محبوب از مضامین اصلی این شعر هستند.
هوش مصنوعی: ما در حال مستی و سرخوشی هستیم و زیبایی تو را دیگر نباید پشت پرده پنهان کنی، زیرا دیگر ما در ابر و حجاب نمیخواهیم بمانیم.
هوش مصنوعی: ما گروهی از عاشقان تو هستیم که خوش ویژگی و زیبا هستیم. ما صدایی داریم که از شور و هیجان و آشفتگی خبر میدهد و دلمان پر از سرگرمیها و شگفتیهاست.
هوش مصنوعی: خورشید در صبحگاه با درخشش خود از زیبایی تو الهام گرفته است و ما، به خاطر عشق به چهرهات، از بام بالا آمدهایم.
هوش مصنوعی: در سر من شادی و شور از شراب حس میشود و این نور خورشید هم بر سرم تابیده، اما در نهایت از دست رفتهام.
هوش مصنوعی: ای نوازنده، حال و هوای دل عاشقان را زنده کن و نغمهای از جان بزن تا زیبایی روح و لطافت را بیشتر احساس کنیم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جانها از جسمها جدا شوند و سپس جانها به خرقه (پوشش) روحانی دست یابند و از جریان حقیقی آگاه شوند.
هوش مصنوعی: از جام شفاف شراب، غبار و آلودگیهای جسم را کنار بگذار تا ما بتوانیم بر روی خوشبختی و سعادت تمرکز کنیم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که چشمها از پردههای حجاب دور شود و بیرون بیاید از خانه و به دنیای خارج قدم بگذارد.
هوش مصنوعی: سیمرغ، نماد روح و عظمت تبریز، مانند شمس دین، از تماشای زیباییها و لذتهای بیپایان زندگی بهرهمند میشود و در هر بار به شکلی نو و تازه به تجربه میپردازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
سروست و بت نگار من آن ماه جانور
ار سرو سنگ دل بود و بت حریر بر
باری ندانمت که چه خو داری ای پسر
تا نیستی مرا و ترا هیچ درد سر
همچون مه دو هفته برون آیی از وثاق
همچون مه گرفته درون آییم ز در
رغم مرا چو سرکه مکن چون بمن رسی
[...]
اخگر هم آتشست ولیکن نه چون چراغ
سوزن هم آهنست ولیکن نه چون تبر
کلکش چو مرغکیست دو دیده پر آب مشک
وز بهر خیر و شر زبانش دو شاخ وتر
آن سوسن سپید شکفته به باغ در
یک شاخ او ز سیم و دگر شاخ او ز زر
پیراهنیست گویی دیبا ز شوشتر
کز نیل ابره استش و از عاج آستر
تا بیشتر زند بدلم عشق نیشتر
باشد مرا بمهر بتان میل بیشتر
اندیشه یکی پسر اندر دلم فتاد
هرگز نیامده ببر من چنو پسر
تا عشق آن پسر بسرم بر نهاد رخ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.