به برج دل رسیدی بیست این جا
چو آن مه را بدیدی بیست این جا
بسی این رخت خود را هر نواحی
ز نادانی کشیدی بیست این جا
بشد عمری و از خوبی آن مه
به هر نوعی شنیدی بیست این جا
ببین آن حسن را کز دیدن او
بدید و نابدیدی بیست این جا
به سینه تو که آن پستان شیرست
که از شیرش چشیدی بیست این جا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
راهنما_اِریس: حضرت در حال آموزش مشاهده گری در زمانی که سالک به رویت نورِ جان می رسد هستند . از سالک می خواهند که زمانی که نور رویت شد حالا می بایست به مرکز نور خیره شوند و از هر پچ پچ درونی و فکری که پدیدار می شود پرهیز کنند تا جذب نور شوند . این مدت زمان رویت نور و پایدار شدن آن در دل و خیره شدن به آن می بایست سپری شود تا آینه های دل کاملا جلا بخورند و به یک نقطه کانونی شوند تا نور پرقدرت شود . حالا نفس که همچو پیله به دور نور شمع مشاهده گر پیچیده ، بر اثر درخشش نورِ جان ، می افتد و ' منِ مشاهده گر ' تبدیل به مشاهده گری محض بدونِ ' من ' می شود تا جذب اتفاق بیفتد .
راهنما_اِریس: به منطقه بالای دل رسیدی ( و دیگر همچو کشتی بر روی امواج تفکر و تعقل و تصور و تجسم و تخیل و توهم ، سوار و پایدار شدی ) ، همین جا بمون. زمانیکه آن نور جان پایدار شد و همچو سرو مقاوم وایستا شد ، تو هم همچو سرو با قدرت و استقامت ، به مشاهده نور ادامه بده . سعی نکن بسمتش بری . سعی نکن جذبش بشی . همانطور بهش خیره بمون .
راهنما_اِریس : تا اینجا این رختِ نفس یا منِ مشاهده گر رو با خودت در دل آوردی و بخاطر نادانی و از روی عادت دچار این توهم هستی که ' من ' تا اینجا اومدم ( غافل از اینکه این فن مشاهده گری یک فرآیند هست که بر اثر حضور در دل اتفاق می افته ) ، همینجا بمون و به مشاهده گری ادامه بده . بعد از این برای جذب شدن و وارد جانا شدن دیگه به ' من ' نیاز نیست .
راهنما_اِریس : روزها و ماه ها و سال ها ، در مراقبه و مشاهده بودی و از سایر سالکان از اوصاف نور خیلی چیزها شنیدی . اون روایات رو فراموش کن و نور رو تجزیه و تحلیل نکن و دچار گفتگوی درونی نشو . سر جایی که هستی بمون و به مشاهده نور ادامه بده .
راهنما_اِریس : به آن نور زیبا که نوری ورای نورهاست خیره شو و اجازه نده تا ذهن تحلیل گر اون نور زیبا رو با فایلهای قبلی درون ذهن مقتیسه و قضاوت کنه .( وگرنه نور ناپدید می شه . )
راهنما_اِریس : این نور جان هست . جان تو ، از اوست . تمام ارزش دل به این نور هست . مانند شیر که پستان رو ارزشمند می کنه . حالا که به رویتش رسیدی و حقیقت ذات خودت رو شناختی ، به مشاهده گری ادامه بده تا جذب نور بشی .
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.