گرم در گفتار آمد آن صنم این الفرار
بانگ خیزاخیز آمد در عدم این الفرار
صد هزاران شعله بر در صد هزاران مشعله
کیست بر در کیست بر در هم منم این الفرار
از درون نی آن منم گویان که بر در کیست آن
هم منم بر در که حلقه میزنم این الفرار
هر که پندارد دو نیمم پس دو نیمش کرد قهر
ور یکی ام پس هم آب و روغنم این الفرار
چون یکی باشم که زلفم صد هزاران ظلمتست
چون دو باشم چونک ماه روشنم این الفرار
گرد خانه چند جویی تو مرا چون کاله دزد
بنگر این دزدی که شد بر روزنم این الفرار
زین قفس سر را ز هر سوراخ بیرون میکنم
سوی وصلت پر خود را میکنم این الفرار
در درون این قفس تن در سر سودا گداخت
وز قفس بیرون به هر دم گردنم این الفرار
بیمی از شمس الحق تبریز مست گفتنم
طوطیم یا بلبلم یا سوسنم این الفرار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درون خود سخن میگوید و نشان میدهد که چگونه میتوان در جستجوی آزادی و حقیقت بود. او به مسأله جدا بودن و یکی شدن پرداخته و بیان میکند که هر کس فکر کند که وجودش دو بعد دارد، در واقع به قهر و جدایی دچار شده است. شاعر با زبانی زیبایی توصیف میکند که او در یک قفس زندگی میکند و میخواهد از این قفس رهایی یابد، به سوی وصال و حقیقت خود پرواز کند. تمام اینها در قالب تصویرهای زنده و حسبرانگیز بیان شدهاند، از قبیل زلفی که ظلمتزا است و یا پرواز به سوی آزادی. در نهایت، شاعر خود را در حالت مستی و شیدایی بیان میکند و از وجودش به عنوان طوطی، بلبل یا سوسن یاد میکند.
هوش مصنوعی: اگر آن معشوق با کلماتش گرم صحبت کند، صداهایی از دور برمیخیزند که خبر از فرار میدهند و این صداها در حالت عدم و عدم وجود هم شنیده میشوند.
هوش مصنوعی: شعلههای زیادی در درگاه وجود دارد و افراد زیادی در آنجا هستند. من هم همینجا هستم و در حال فرار از این وضعیت هستم.
هوش مصنوعی: در باطن و روح من، نداهایی به گوش میرسد که میگوید من هسته اصلی وجودم هستم، و وقتی به در بر میخورم، آنجا هم من هستم که برای ورود به دنیای دیگر میکوبم. اینجا نشان از فرار از خود و ورود به فضای جدید است.
هوش مصنوعی: هر کسی که فکر کند که من دو بخش هستم، باید بداند که در واقع دو نیمهاش به هم زده شده است. اگر هم تنها یکی باشم، پس مانند آب و روغن، نمیتوانم با دیگری ترکیب شوم. من از این وضعیت فرار میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی که تنها هستم، زلفهای من مانند تاریکیهای فراوان است، اما وقتی که دو نفر میشوم، مانند ماهی روشن جلوه میکنم. پس فرار از تنها بودن به چه معناست؟
هوش مصنوعی: به اطراف منزل نگاه کن و ببین که چگونه من را زیر نظر داری. مانند دزدی که در برابر روز روشن به دزدی مشغول است، این فرار من هم به همان اندازه نمایان شده است.
هوش مصنوعی: از این قفس، سرم را از هر سوراخ بیرون میآورم و به سوی وصال تو پرواز میکنم. این فرار است.
هوش مصنوعی: درون این قفس تن، دل من پر از آرزو و فکر و خیال است و هر بار که میخواهم از این قفس خارج شوم، احساس میکنم که در حال فرار هستم.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و محبت شمس تبریزی، سرمست و خوشحالم و این باعث شده که احساس کنم یا طوطیام، یا بلبل، یا سوسن. این خوشحالی و شوری که در من است، مانند فراری از دنیا است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.