مولانا
»
مثنوی معنوی
»
دفتر پنجم
»
بخش ۹۰ - نوبت جستن رسیدن به نصوح و آواز آمدن که همه را جستیم نصوح را بجویید و بیهوش شدن نصوح از آن هیبت و گشاده شدن کار بعد از نهایت بستگی کماکان یقول رسول الله صلی الله علیه و سلم اذا اصابه مرض او هم اشتدی ازمة تنفرجی
جمله را جستیم پیش آی ای نصوح
گشت بیهوش آن زمان پرید روح
همچو دیوار شکسته در فتاد
هوش و عقلش رفت شد او چون جماد
چونک هوشش رفت از تن بیامان
سر او با حق بپیوست آن زمان
چون تهی گشت و وجود او نماند
باز جانش را خدا در پیش خواند
چون شکست آن کشتی او بیمراد
در کنار رحمت دریا فتاد
جان به حق پیوست چون بیهوش شد
موج رحمت آن زمان در جوش شد
چون که جانش وا رهید از ننگ تن
رفت شادان پیش اصل خویشتن
جان چو باز و تن مرورا کندهای
پای بسته پر شکسته بندهای
چونک هوشش رفت و پایش بر گشاد
میپرد آن باز سوی کیقباد
چونک دریاهای رحمت جوش کرد
سنگها هم آب حیوان نوش کرد
ذرهٔ لاغر شگرف و زفت شد
فرش خاکی اطلس و زربفت شد
مردهٔ صدساله بیرون شد ز گور
دیو ملعون شد به خوبی رشک حور
این همه روی زمین سرسبز شد
چوب خشک اشکوفه کرد و نغز شد
گرگ با بره حریف می شده
ناامیدان خوشرگ و خوش پی شده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تجارب روحانی و معنوی انسان اشاره دارد. در ابتدا، شخصیت اصلی با سرنوشتی دردناک و بیحالی مواجه میشود که موجب از دست دادن هوش و عقلش میگردد. اما در این حالت بیهوشی، روح او توانایی پیوستن به حقیقت و خداوند را پیدا میکند. هنگامی که بدن او به نحو کامل رها میشود، روحش شاد و آزاد میگردد و به اصل خود برمیگردد.
این فرایند مشابه آب شدن کشتی در دریا است که در نهایت به رحمت و نعمت الهی میرسد. پس از این رهایی، موج رحمت و نعمت، همه موجودات را تحت تاثیر قرار میدهد و موجب تحولی عظیم در طبیعت میشود. در پایان، زمین سرسبز میشود، و دوستی و همزیستی میان موجودات شکل میگیرد، بهگونهای که تضادها و ناهنجاریها از بین میرود. در مجموع، شعر به تحول و رهایی روح با کمک رحمت الهی و بهبود اوضاع جهان میپردازد.
هوش مصنوعی: ما همه را جستجو کردیم، ای نصوح، و در آن لحظه، او بیهوش شد و روحش پرواز کرد.
هوش مصنوعی: او مانند دیواری که شکسته شده، دچار افت و سقوط شده و هوش و عقلش را از دست داده است، به طوری که حالا مانند یک جسم بیجان شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که عقل و هوش او از بدنش جدا شد، سر او به صورت بیوقفه و مداوم به حق وصل شد.
هوش مصنوعی: زمانی که وجود او خالی شد و هیچ چیزی از او باقی نماند، خداوند جانش را به سوی خود فراخواند.
هوش مصنوعی: زمانی که آن کشتی به هدف نرسید و غرق شد، در کنار نعمتهای دریا فرود آمد.
هوش مصنوعی: روح انسان به پروردگارش پیوست و وقتی که او بیهوش شد، رحمت الهی در آن لحظه به شدت جریان یافت.
هوش مصنوعی: وقتی که روحش از شرم بدن رهایی یافت، با خوشحالی به سرمنزل اصلی و حقیقی خود رفت.
هوش مصنوعی: روح مانند پرندهای آزاد است و از جسمی که به آن وابسته است، رنج میبرد. این جسم، او را محدود کرده و همچون یک پرندهای که بالهایش شکسته باشد، ناتوان کرده است.
هوش مصنوعی: وقتی که عقل و هوشش از دست رفت، آن پرنده به سمت کیقباد میپرد و به چرخش درمیآید.
هوش مصنوعی: زمانی که دریاهای رحمت به جوش آمدند، سنگها نیز از آب حیات بهرهمند شدند.
هوش مصنوعی: ذرهٔ کوچک و نازک به چیزی بسیار بزرگ و عظیم تبدیل شد و سطح زمین به فرشی زیبا و مجلل از ابریشم و طلا بدل گشت.
هوش مصنوعی: یک شخص که صد سال از عمرش گذشته و مرده بوده، از قبرش بیرون آمده است و حالا چهرهای زیبا و دلربا دارد که باعث حسادت حوریان بهشتی میشود.
هوش مصنوعی: این همه زمین به خاطر بارشها و تلاشها زنده و سرسبز شده است، حتی چوبهای خشک نیز شکوفه زده و زیبا شدهاند.
هوش مصنوعی: گرگ با بره در رقابت میافتد، اما ناامیدان و خوشچهرگان به پیروزی دست مییابند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.